عبارت “ترس از موفقیت” شاید برای شما کمی ناماًنوس و عجیب بنظر برسد. حتما پیش خود میگویید مگر رسیدن به موفقیت، ترس و نگرانی دارد؟ مگر همهی ما اتفاقا بهدنبال رسیدن به موفقیت و تحقق بخشیدن به آرزوها و اهداف خود نیستیم؟ مگر همه با فکر به رویای خود شب و روز را نمیگذرانیم؟ پس چطور ممکن است که ترس از موفقیت شکل بگیرد؟ اگرچه که شاید کمی عجیب بنظر برسد، اما برای بسیاری از مردم وجود این مسئله بهعنوان یک مانع جدی بر سر راه دستیابی به اهداف و خواستههاست. در واقع این ثروت و موفقیت نیست که ترسناک و دلهرهآور تلقی میشود، بلکه ترس از موفقیت بر ترسی تمرکز دارد که نشات گرفته از افکار ما راجع به عواقب و هزینههای موفقیتمان است. این نگرانی میتواند طیف وسیعی از موضوعات را در بر بگیرد، همچون از دست دادن دوستان، فشار کاری بیشتر، ارتباطی محدودتر با خانواده و … .
میتوان گفت که این ترس مربوط به افکار ما در زمانی است که به چیزی جدید دست مییابیم، اینکه آیا قادر به حفظ آن خواهیم بود یا خیر؟ آیا در نتیجهی این موفقیت به دستاوردها و آرزوهای خود دست مییابیم یا تنها رنج و سختی نصیبمان میشود؟
در واقع میتوان اینگونه توضیح داد که ترس از موفقیت لزوما ترس از دستیابی به خواستهی مورد نظر نبوده، بلکه ترس از تغییرات احتمالی بعد از رسیدن به آن موفقیت جدید و پیامدهایش میباشد. ما نگران این مسئله هستیم که موقعیت جدید چه واکنشی را در دیگران ایجاد میکند؟ آیا آنها پذیرای پیشرفت ما هستند؟ آیا ما به طور مثبتی مورد قضاوت قرار میگیریم؟ تغییر شرایط زندگی ما به چه شکل رقم میخورد؟
در واقع از بسیاری جهات این ترس مشابه با ترس از شکست است. ما برای شناسایی این نوع از ترس در خودمان نیاز به سطوح بالای خودآگاهی و شناخت از خود داشته، چرا که اکثر افراد این ترس را به صورت ناخودآگاه تجربه میکنند و به راحتی قادر به تشخیص علت انفعال و عدم پشتکار و انگیزهی خود برای پیشرفت نیستند.
تجربهی دوران کودکی میتواند تأثیر منفی قابل توجهی در مسیر موفقیت آدمها داشته باشد. اگر فردی در دوران کودکی تجربه مکرر تمسخر شدن و مورد سرزنش قرار گرفتن را تجربه کرده باشد، بنیانهای شکلگیری این نوع ترس پایهگذاری میشود. در واقع وقتی تلاشها و دستاوردهای هر چند کوچک کودکان توسط والدین دیده نشوند، ریشههای کمالگرایی و ضعف عزت نفس در آنها ایجاد میشود و آنها خود را از تجربیات و یادگیریهای جدید محروم میسازند.
گاهی اوقات افراد به دلیل پیامدهای اجتماعی یا حفظ روابط خود ترس از موفقیت را تجربه میکنند. بر اساس یک مطالعه تحقیقاتی، این پدیده “اجتناب از واکنش متقابل” نامیده میشود. بنابراین، مردم تمایل دارند که با هنجارهای مورد پذیرش جامعهی خود مطابقت داشته باشند، زیرا از واکنشهای اجتماعی مخالف واهمه دارند.
افرادی که خجالتی و یا درونگرا هستند، ممکن است از موفقیت هراس داشته باشند زیرا نمیخواهند در کانون توجه قرار بگیرند. این ترس با گسترش شبکههای اجتماعی بیش از پیش فراگیر شده است.
یکی از رایجترین دلایلی که اجازه میدهیم ترس از موفقیت مانع جلورفت ما شود، ترس شدید از تغییر کردن است. به عنوان انسان، ما در روالی معمول رشد میکنیم و از هر موضوع ناشناختهای میترسیم. اما مسئله این است شما با ایجاد تغییر و تحولات مثبت در زندگی خود چیزی را از دست نخواهید داد. اگر کاری را امتحان کنید و شکست بخورید، به احتمال زیاد به آنچه که از پیش میدانستید باز خواهید گشت.، اما اگر وارد حیطهی جدیدی شده و موفق شوید، ناگهان به قلمروی ناشناخته از یادگیریها و دستاوردهای قدم میگذارید.
به بیان ساده، سندرم ایمپاستر یک پدیده روانی است که افراد از پذیرش موفقیت خود فرار میکنند و خود را لایق و شایستهی دستاوردهای خود نمیبینند. یک عمر شک و تردید به خود میتواند منجر به این ترس شود که دستاوردهای فرد در مقایسه با دیگران بسیار ناچیز است. یک فرد ممکن است از این که نتواند انتظارات خود و یا دیگران را به خوبی برآورده کند، هراس داشته باشد و همین امر سبب شکلگیری ترس از موفقیت در او میشود..
افرادی که ترس از موفقیت را دارند، ترس از کار بیوقفه را نیز به شکلی توأمان تجربه میکنند. آنها تصور میکنند در صورتی که به موفقتی در شغل خود برسند، نمیتوانند زمان خود را به درستی برنامهریزی کرده و از کارهای دیگر خود بازمیمانند. میترسند که در کار خود غرق شده و به امور دیگر خود نرسند.
با پذیرش ترس خود و نوشتن افکار مرتبط با آن، میتوانید ریشههای ترس را کاوش کنید آیا این اتفاق در کودکی یا بزرگسالی رخ داده است؟ چه پیامی را از تجربیات گذشته خود گرفتید؟ اگر اصلاً این چشم انداز موفقیت را دنبال نمیکردید، زندگی شما چگونه خواهد بود؟ هر هفته یادداشتهای خود را مرور کنید. مضامین و الگوهای ثابت و تکرارشونده در میان مطالب کدامند؟ با شناسایی الگوهای مرتبط با ترس از موفقیت در افکار و رفتارهای خود، میتوانید مقابله با آنها را آغاز کنید.
هنگامی که باورهای محدودکننده و خودگوییهای منفی خود را شناسایی کردید، میتوانید در نظر بگیرید که چگونه میتوانید آنها را به باورهای مولد و توانمند تبدیل کنید. گاهی اوقات، ما ممکن است در افکار خود گیر کرده باشیم و راه خروج از آنها و یافتن راه حل را نیابیم، در این صورت ارتباط با یک متخصص و مشاور میتواند در ایجاد یک پاسخ جایگزین مفید باشد.
با مراقبت از ذهن و بدن خود استرس و اضطراب را مدیریت کنید. ورزش کنید، غذای سالم بخورید، زمانی را برای استراحت و خواب اختصاص دهید و از همراهی دوستان و خانواده لذت ببرید. ذهن آگاهی را تمرین کنید و با آگاهی از اینکه چگونه به شرایط خود واکنش نشان میدهید، با قدرت به سوی عملی کردن برنامههای خود حرکت کنید. تمرکز بر سلامت ذهنی و جسمانی به شما کمک میکند تا با تفکری آرامتر و متمرکزتر در مسیر زندگی پیش بروید.
یکی از راههای افزایش اعتماد به نفس و یادآوری این که میتوانید موفق شوید، نوشتن همه چیزهای خوب در مورد خودتان است. تهیه فهرستی از نقاط قوت، مهارتها و استعدادهایتان میتواند به شما کمک کند بر احساساتی از قبیل اینکه که سزاوار موفقیت نیستید یا نمیتوانید به آن برسید، غلبه کنید. استعدادها و مهارتهایی که دارید مانند نواختن ساز، ورزش، آشپزی، تایپ کردن، برنامهنویسی، نویسندگی و غیره را شامل شود. ویژگیهای شخصیتی مثبت خود را نیز در لیست قرار دهید. برای مثال، میتوانید به مواردی همچون”حس شوخ طبعی، کنجکاوی، همدلی، وفاداری “، اشاره کنید.
به جای اینکه به مسئولیتها و تعهدات به عنوان کارهای بزرگ و نشدنی فکر کنید، آنها را به عنوان جزءهای کوچکتر در نظر بگیرید. شکستن فعالیتها به قسمتهای کوچکتر میتواند به شما کمک کند با کمتر غرق شدن در کارهایی که باید انجام دهید، بر ترس از موفقیت غلبه کنید. دستیابی به موفقیت در کارهای کوچکتر در مقایسه با اینکه به موفقیت در کل کار فکر کنید، نگرانی کمتری را ایجاد میکند.در واقع با شکستن چیزها، بدون اینکه متوجه شوید، ذره ذره به موفقیت میرسید. به عنوان مثال، به جای اینکه فکر کنید باید یک گزارش عمیق را تکمیل کنید، با خود فکر کنید: “ابتدا من فقط باید طرح کلی آنچه را که در گزارش آمده است ،تهیه کنم.”
یکی ازمسائل رایجی که مانع از موفقیت میشود، به تعویق انداختن انجام کارهای مهم تا زمانی است که خیلی دیر شده است. اهمال کاری یکی از رفتارهایی است که برای غلبه بر ترس از موفقیت باید آن را حذف کنید، سازماندهی کنید و رویههایی را به کار بگیرید تا به شما کمک کند در مسیر انجام وظایف خود استوار بمانید و برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید. از یک دستور کار، تقویم یا برنامه ریز برای پیگیری مسئولیتها و تعهدات خود استفاده کنید. در صورت امکان، از چیزی استفاده کنید که میتوانید همراه خود داشته باشید، مانند یک اپلیکیشن یاداور در تلفن همراه خود. یادآوری و ضرب الاجل برای وظایف و جلسات مهم تعیین کنید. فضای فیزیکی و مواد مورد نیاز خود را طوری سازماندهی کنید که مجبور نباشید وقت خود را بیهوده از دست دهید.