در زندگی همه ما مسائل و مشکلاتی پیش میآید که رویارویی با آنها گاه پیش پیشپاافتاده و آسان و گاه سخت و پیچیده میباشد. آنچه که در مقابله با مسائل ریز و درشت زندگی به کمکمان میآید و روند تصمیمگیری در بحران را برایمان آسانتر میسازد، مهارت حل مسئله است. مهارت حل مسئله شامل روشها و مهارتهایی برای یافتن بهترین راهحل برای مشکلات پیش آمده است. در حالی که ممکن است اینگونه بنظر برسد که توانایی حل مسئله به شیوهای خلاقانه و اصولی از بدو تولد افراد در آنها وجود دارد و آنها اینگونه متولد شدهاند، با این حال این مهارت قابل یادگیری و دستیابی بوده و از طریق بکارگیری استراتژیهایی که در ادامه آورده شده، میتوان آن را بهبود بخشید.
دانشمندان علوم اعصاب ثابت کردهاند که اگر شما فقط و فقط بر روی مشکل تمرکز کنید، مغزتان نمیتواند راهحلی بیابد. این به این دلیل است که وقتی روی مشکل تمرکز میکنید، به طور موثر افکار و احساسات «منفی» را تقویت میکنید. این احساسات و افکار، راهحلهای بالقوه را مسدود میکنند.
البته که نباید مشکل را نادیده بگیرید، اما آرام و سنجیده عمل کنید. این کمک میکند که ابتدا مشکل را شناسایی کرده و سپس تمرکز خود را به یک طرز فکر راهحلمحور منتقل کنید که در آن به جای اینکه روی «چه اشتباهی رخ داده» و «تقصیر کیست» مکث کنید، بر روی «ارائهی پاسخ» متمرکز بمانید.
سعی کنید “همه راهحلهای ممکن” را پیدا کنید ، حتی اگر در ابتدا مسخره و عجیب و غریب به نظر برسند. مهم است که ذهنی باز داشته باشید تا بتوانید خلاقانه فکر کنید و تمام راهحلهای موجود را در نظر بگیرید.
در واقع باید دانست که “هیچ ایدهای، ایده بدی نیست” و این به تفکر خلاق در طوفان فکری و سایر تکنیکهای حل مسئله کمک میکند. هر کاری که میکنید، خودتان را به خاطر ارائه «راهحلهای احمقانه» مسخره نکنید، زیرا اغلب این ایدههای خلاقانه و بدیع هستند که ارائهی راهحلهای عملیتری را موجب میشوند.
۵ “چرا” یک چارچوب حل مسئله است که به شما کمک میکند تا ریشه یک مشکل را پیدا کنید.
با پرسیدن مکرر سؤال «چرا» در مورد یک مشکل، میتوانید علت اصلی یک مشکل را جستجو کنید، و بدین ترتیب میتوانید بهترین راهحل را برای مقابله با ریشهی مشکلات یکبار برای همیشه پیدا کنید.
مثلا:
اگر مشکل این است که همیشه دیر به سرکار میرسید، دلایل و ریشههای این مسئله را با پرسیدن ۵ “چرا” پیدا کنید.
_چرا دیر به سر کار میرسم؟
من همیشه آلارم گوشی را خاموش میکنم و می خواهم به خواب ادامه دهم.
_چرا من میخواهم به خواب ادامه دهم؟
صبحها خیلی خسته هستم.
_چرا صبحها احساس خستگی میکنم؟
شبها دیر به رختخواب میروم.
_چرا شبها دیر میخوابم؟
آخر شبها وقت زیادی را پای تلوزیون و فضای مجازی میگذرانم و نمیتوانم وقت خود را پیش از خواب مدیریت کنم.
_چرا زمان زیادی را به دیدن تلویزیون و کار با تلفن همراه و گشتن در فضای مجازی صرف میکنم؟
بدلیل اینکه حجم کاری من زیاد شده است و به دنبال زمانی برای فراغت از مسائل شغلی بودهام.
بنابراین همانطور که در مثال بالا دیدید، میشود به ریشه ی مسائل پیش آمده با یک برگشت به عقب و بررسی مسئله از زوایای گوناگون دست پیدا کرد و بدین طریق پیدا کردن راهحل نیز آسانتر و کاربردیتر میشود. برای مثال در موضوع مطرح شده در بالا میفهمیم که باید اوقات فراغت و تفریح و سرگرمی را در روزهای تعطیل هفته ایجاد کرد و برای صرف وقت در فضای مجازی و دیدن تلویزیون، زمان بندی مشخصی را در پیش گرفت.
پژوهشهایی در این خصوص که بازی کردن چه تاثیری بر عملکرد مغز دارد، صورت گرفته است. پژوهشگران موسسه ملی بهداشت، در رابطه با کودکان تحقیقاتی کامل و گسترده صورت دادهاند که نتایج شگفتآوری داشته است.
نتایج به دست آمده نشان میداد کودکانی که ده سال پیش در تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته بودند، همچنان در سرعت پردازش بهتر از سایرین هستند. این یعنی تاثیر بازی بر عملکرد مغز حتی با آنکه چند ساعت بیشتر نبوده، تا ده سال بعد نیز ادامه داشته است. بررسیها نشان میدهد مشکلات افرادی که تجربه بازی فکری را داشتهاند، نسبت به سایرین کمتر و توانایی حل مسئله و رویارویی با مسائل روزمره به شیوهای راهبردی و منطقی در این افراد بیشتر بوده است.
دانشمندان نشان دادهاند که با افزایش فاصله ذهنی بین ما و مشکلمان، راهحلهای خلاقانه افزایش مییابد. این به این دلیل اتفاق میافتد که تفکر انتزاعیتر به ما کمک میکند تا ارتباطات غیرمنتظرهای بین مفاهیم به ظاهر نامرتبط ایجاد کنیم و بنابراین به ذهن ما اجازه میدهد ظرفیت حل مسئلهاش را افزایش دهد. در واقع زمانی که مشکلی برای شما ایجاد میشود، به جای تمرکز بر موضوع و بزرگنمایی آن، بهتر است ذهن خود را معطوف به موضوعات دیگر کرده و فاصلهی زمانی و مکانی با مشکل پیش آمده را ایجاد کنید. در این حالت ذهن ما به طور غیرمستقیم و به شیوهای منعطفتر به بررسی راهحلها میپردازد.
این به شما فرصتی میدهد تا ببینید واقعاً راهحل شما چقدر مؤثر است. ممکن است ابتدا آن را در مقیاس آزمایشی محدود اجرا کنید تا نتایج را آزمایش کنید. به خاطر داشته باشید که در این مرحله ممکن است مشکلات پیشبینینشدهای به وجود بیاید، چیزهایی که در طول تحلیل و ارزیابی اولیهتان برنامهریزی نکردهاید، بهویژه اگر ساختار مشکل را به درستی تنظیم نکرده باشید.
تفکر خود را با عباراتی مانند «چه میشد اگر…» و «تصور کنید اگر…» سازماندهی کنید. این عبارات مغز ما را برای تفکر خلاقانه و ارائهی راهحلها باز میکند. از زبان بسته و منفی مانند “من فکر نمیکنم …” یا “اما این درست نیست…” اجتناب کنید. تفکر در چارچوب سبب میشود که راهحلهای جدیدتر و بعضاً ساده و پیشپاافتادهتر، نادیده گرفته شوند.