طرح مشاوره شاهین

| ظرفیت محدود!

چگونه به قضاوت‌‌های دیگران راجع به خودمان بی‌اعتنا باشیم؟

خواندن این مطلب
5 دقیقه

زمان میبرد!

آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که در برهه‌ای از زندگی تصمیمی را عاقلانه و به نفع خود دانسته‌اید، اما به جهت مصلحت‌اندیشی و در نظر گرفتن اینکه دیگران چه فکری راجع به شما می‌کنند (ترس از قضاوت) از اقدام منصرف شده‌اید؟

آیا همواره با ترس از قضاوت، زندگی می‌کنید؟ آیا این ترس و اضطراب بر کیفیت زندگی شما تاًثیر منفی گذاشته است؟

اگر پاسخ شما به سوال‌های بالا مثبت است، شما به احتمال بالایی ترس از قضاوت بیرونی دارید.

برای اینکه راجع به این نوع ترس و راهکارهای رفع آن بیشتر بدانید، در این مقاله با ما همراه باشید.

در این مقاله می‌خوانیم:

چرا نظر دیگران برای ما مهم است؟

انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستند. هر انسانی از ابتدای زیست و شناخت خود، نیاز به تعلق، پذیرش و تاًیید دیگران را در خود حس کرده است. ما انسان‌ها به‌طور ذاتی نیاز به شکل‌دهی و حفظ روابط بین‌فردی پایدار با افراد دیگر داشته و همواره برای آن تلاش کرده‌ایم. در واقع به همین علت است که فاصله گرفتن از ارزش‌ها و معیارهای اجتماعی مشترک و مورد قبول همگان، برای ما چالش‌برانگیز است. ما گمان می‌کنیم که در صورت متفاوت عمل کردن با دیگران، از جانب آن‌ها طرد می‌شویم و در قدم بعدی تعلق خود به خانواده، دوستان و جامعه را از دست می‌دهیم.

ریشه اصلی ترس از قضاوت چیست؟

علاوه بر ترس از دست دادن حس تعلق، احساسی که از قضاوت شدن به ما دست می‌دهد این است که ما به اندازه‌ی کافی باهوش، زیبا، مسئولیت‌پذیر، آینده‌نگر و… نیستیم.

در واقع قضاوت‌ها مداماً به ما یادآوری می‌کند که باید به نحو دیگری عمل کنیم تا مورد تاًیید قرار گیریم.

در نتیجه آنچه که اتفاق می‌افتد سانسور کردن عقاید و عمل کردن خلاف میل خود و مطابق با نظر دیگران است.

بدین صورت است که تلاش می‌کنیم تا پذیرش اجتماعی خود را از دست ندهیم.

راهکارهایی برای مقابله با ترس از قضاوت

حال با توجه به مطالبی که گفته شد، چاره‌ی کار چیست؟ چگونه می‌توانیم با عزت نفسی بالا از خود وجودیمان حمایت کنیم؟

چطور می‌توانیم کاستی‌ها و نقاط قوت خود را به‌درستی بشناسیم و بی‌توجه به نظرات دیگران برای رفع و غنای آن‌ها تلاش کنیم؟

بیایید با یکدیگر نکاتی را مرور کنیم که دانستن و بکار بستن آن‎‌ها قطعاً برایمان مفید است.

۱- مراقب منتقد درونی خود باشید.

صداهای آرامی که در درونمان تکرار می‌شود (self_talk)، از همه‌ی اصوات دنیا برایمان بلندتر و بااهمیت‌تر است. درست است که انتقاد به‌ جا از خود می‌تواند سازنده باشد، اما افکار تکرارشونده‌ی منفی و سرزنشگر بخصوص راجع به اتفاقات گذشته، تنها باعث سرخوردگی و از بین رفتن اعتماد به نفس شما می‌شود.

در واقع این مونولوگ درونی به تعاملات شما با جهان گسترش می‌یابد.

یعنی شما خود را مداماً قضاوت می‌کنید و همواره نگران قضاوت شدن از سوی دیگران هستید. آنچه که می‌تواند برایتان کمک کننده باشد این است که زمانی که جرقه‌ی قضاوت منفی در ذهنتان روشن شد، سریعاٌ به یکی از نقاط قوت یا ویژگی‌های مثبت خود فکر کنید، چرا که وقتی شما ذهن خود را به سمت افکار خوش‌بینانه‌تر سوق دهید، هیچ قضاوتی از سوی دیگران یا خودتان نمی‌تواند شما را بهم بریزد.

۲- مردم به هر طریقی شما را قضاوت خواهند کرد.

باید بدانید که شما هر کاری انجام دهید ، همواره مورد قضاوت قرار خواهید گرفت. بنابراین این سوالی است که باید از خود بپرسید: آیا ترجیح می‌دهید به خاطر خود واقعی‌تان مورد قضاوت قرار بگیرید یا خودی که سعی می‌کنید به دنیا نشان دهید؟ پاسخ باید آسان باشد!

۳- قضاوت یک شخص بازتابی از ناامنی خود اوست.

وقتی کسی شما را قضاوت می‌کند، قضاوت آن فرد در مورد شما صرفاً بازتاب چیزی است که در خود او وجود دارد. در واقع یک ناامنی درونی در افراد قضاوتگر وجود دارد که به افکار آن‌ها نفوذ می‌کند.

آن‌ها یک نقطه درد دارند و این باعث می‌شود که نقاط درد مشابه را در دیگران جستجو کنند تا کمتر در رنج خود احساس تنهایی کنند. در همین رابطه، در کتاب “نیمه تاریک وجود” اثر دبی فورد نیز، نویسنده به صراحت اعلام می‌کند که: ” اگر شما بر رفتار ناپسند کسی‌ متمرکز می‌شوید، به‌ این‌ دلیل‌ است‌ که‌ خودتان‌ همان‌ ویژگی‌ را دارید”.

اگر کسی را دروغگو یا فریبکار می‌پندارید، دروغگویی و فریبکاری در نهاد شما وجود داشته و شما با آن آشنایی دارید. به همین دلیل است که نشانه‌های آن را در دیگران دنبال کرده و تشخیص می‌دهید.

۴- سعی کنید از قضاوت اجتناب کنید.

درست است که گاهی قضاوت کردن اجتناب‌ناپذیر و غیرعمدی صورت می‌گیرد، اما شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که دیگران شما را قضاوت نکنند، در حالیکه شما نیز متقابلاً همین رفتار را انجام می‌دهید.

اخیراً کتابی را با عنوان “ارتباط بدون خشونت” مطالعه می‌کردم که در فصلی از کتاب به مبحث قضاوت پرداخته شده بود. پیشنهاد کتاب این بود که ما می‌توانیم “مشاهده‌ی بدون ارزیابی” را جایگزین عمل قضاوت کنیم.

اما چگونه؟

برای مثال به جای اینکه به فرزندمان بگوییم تو بسیار شلخته و نامرتب هستی (قضاوت)، می‌توانیم این گزاره را جایگزین کنیم که: وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گردی، اتاق خود را به سرعت بهم ریخته ونامرتب می‌کنی (مشاهده‌ی بدون ارزیابی).

در این حالت ما از یک برچسب کلی نارحت‌کننده استفاده نکرده‌ایم. طبیعی است که ارتباطات ما با این سبک از مشاهدات بدون قضاوت، روان‌تر پیش می‌رود و سوءتفاهمات کاهش می‌یابد.

۵- شما کمتر از چیزی که فکر می‌کنید قضاوت می شوید.

نکته جالب توجه این‌جاست که مردم بسیار کمتر از آنچه که می‌پندارید، به شما فکر می‌کنند. در واقع آن‌ها بیش از حد درگیر این هستند که خودشان چطور توسط دیگران قضاوت می‌شوند!

این به دلیل چیزی است که روانشناسان از آن به عنوان “تعصب خود محوری” یاد می‌کنند.

نوعی سوگیری شناختی که به شما القا می‌کند، اهمیت‌تان بسیار بیشتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید. به عبارت دیگر، شما طوری زندگی می‌کنید، فکر می‌کنید و عمل می‌کنید که گویی کل دنیا بر مدار شما می‌چرخد.

دقیقاً به همین دلیل است که ما بیش از حد نگران این هستیم که دیگران در مورد ما چه فکری می‌کنند. بنابراین وقتی بپذیرید که مردم مشکلات خاص خود را دارند که باید نگران آن‌ها باشند و اکثر آن‌ها توجه زیادی به شما ندارند – حتی در حد یک تحسین یا قضاوت – طبیعتاً از ترس‌ها و نگرانی‌های غیر منطقی خود رها می‌شوید.

۶- هنگامی که عیب های خود را پذیرفتید، هیچ کس نمی تواند از آنها علیه شما استفاده کند.

بله، ما موجودات ناقصی هستیم. هیچ کدام از ما کامل نیستیم. اما وقتی شما با نقاط ضعف و کاستی‌های خود کنار می‌آیید، هیچکس نمی‌تواند با حمله به آن‌ها احساس بدی را در شما ایجاد کند. شما قبلاً پذیرفته‌اید که آن‌ها بخشی از شما هستند (این به معنای نادیده گرفتن رشد شخصی نیست). در این صورت قضاوت‌های یک فرد اهمیت چندانی ندارد، زیرا شما با چیزهایی که آن‌ها به دنبال هدف قرار دادن آن‌ها هستند، در صلح هستید.

سخن پایانی

حقیقت این است که ترس از قضاوت بیرونی و اینکه دیگران در مورد ما چگونه فکر می‌کنند، ترسی است که ما را در مسیر خود متوقف می‌سازد.

این ترس مثل یک قفس بوده و محصور شدن در آن موجب استفاده نکردن از پتانسیل‌هایتان در زندگی می‌شود.

بدانید که شما مسئول واکنش‌های دیگران نسبت به آنچه می‌گویید و انجام می‌دهید نیستید.

شما تنها مسئول رهبری زندگی خود هستید، پس آگاهانه و مستقلانه آن را به جلو برید و به خود اطمینان کامل داشته باشید.

 

ممنون که تا پایان مقاله همراه ما بودید. نظرات، پیشنهادات و انتقادات خودتون رو در قسمت دیدگاه‌ها برای ما بنویسید.

نظرات کاربران



دیدگاهتان را بنویسید

مطالب مرتبط