همدلی یکی از مهارتهای بسیار انسانی و مهمی است که هر کدام از ما برای داشتن ارتباطات انسانی بهتر باید از آن برخوردار باشیم.
اما همین مهارت ساده یکسری اصول مهم دارد که اگر ندانیم و به درستی عمل نکنیم ممکن است نه تنها به ارتباطات ما کمک نکند که حتی موجب ایجاد فاصله در روابط ما بشود.
به زبان ساده همدلی توانایی درک مسائل از دیدگاه شخص دیگر است.
مهارت همدلی به ما کمک میکند عواطف و احساسات دیگران را بفهمیم و خود را در جایگاه و موقعیت آنها فرض کنیم.
با کفشهای آنها راه برویم و از عینک آنها به مسائل نگاه کنیم.
شاید شما نیز تجربه کرده باشید که در میان دوستان و اطرافیانتان، برخی افراد از توانایی همدلی بالاتری برخوردارند.
وقتی شما مشکلی را با این افراد در میان میگذارید، آنها سعی بر بررسی قضایا از دیدگاه شما دارند. برای درک وضعیت دقیق شما سوالهای متفاوتی میپرسند و تلاش میکنند تا حد امکان شما را قضاوت نکنند.
آنها از شما میخواهند احساسات ناراحتی، اضطراب و ناامیدی خود را مطرح کرده و آنها را سرکوب نکنید.
همچنین ممکن است در ادامه پیشنهادهای مفیدی را هم به شما ارائه دهند که برایتان کارساز باشد.
مارشال روزنبرگ در کتاب «ارتباط بدون خشونت، زبان زندگی»، نظرکارل راجرز در رابطه با تاًثیر همدلی برطرف مقابل را اینطور توصیف میکند:
«وقتی کسی به شما گوش میدهد بدون اینکه دربارهی شما قضاوت کند، بدون آنکه تلاش کند مسئولیتی را برای شما بپذیرد، بدون اینکه تلاش کند شما را تغییر دهد، بسیار خوشایند است.. .
وقتی به من گوش دادند و شنیده شدم، خواهم توانست دنیا را به روش جدیدی درک کنم و ادامه بدهم.
شگفتآور است چگونه مسائلی که غیرقابل حل بنظر میرسند، با گوش دادن کسی قابل حل میشوند.
ابهاماتی که حلنشدنی بهنظر میرسند با گوش دادن کسی به مسئلهای نسبتاً واضح تبدیل میشوند.»
شما تجربهی مشابهی از این نوع همدلی داشتید تا بحال؟
میتونین توی قسمت دیدگاهها برای ما بنویسید.
در همدلی ما خود را به جای شخص مقابل میگذاریم و سعی در درک احساسات و عواطف او داریم، حتی اگر خود پیش از آن شرایط مشابهی را تجربه نکرده باشیم.
در همدردی تلاش میکنیم حالات فرد مقابل را درک کنیم، اما دیدگاه ما ممکن است آغشته به قضاوت و سوگیریهای شخصی نسبت به او باشد.
ما در همدردی در تلاشیم که واکنشی دلسوزانه و ترحمآمیز را نسبت به دیگران داشته باشیم، بدون اینکه بتوانیم از منظر نگاه آنها به مسائل بنگریم.
افراد به هنگام همدردی سعی دارند با بیان گفتار و ارائهی راهکار و نصیحت، فرد مقابل را به ظن خود آرام کنند، اما آنچه که در همدلی صورت میگیرد درک عمیق فرد مقابل است، حتی گاهی بدون رد و بدل شدن کلامی، تنها با گوش دادن فعالانه به حرفها و فشردن صمیمانهی دستهای او.
تا اینجا با تعریف همدلی و تفاوت همدلی و همدردی آشنا شدیم.
حالا شاید برای شما سوال پیش بیاید که چگونه میتوانیم در موقعیتهای مختلف رفتار همدلانه از خود نشان دهیم؟
در ادامه باهم بررسی میکنیم …
گوش دادن فعالانه و با دقت به صحبتهای دیگران راه بسیار خوبی برای ایجاد همدلی است.
وقتی برای گوش دادن به چیزهایی که دیگران به ما میگویند وقت میگذاریم، بیشتر راه همدلی را طی کردهایم.
وقتی افکار و نظرات خود را کنار بگذاریم و با دقت در مورد آنچه که شخص دیگری میگوید فکر کنیم، گوش دادن به بهترین شکل ممکن اتفاق میافتد.
همچنین لازم است در زمان گفتگو، عوامل حواسپرتی مانند تلفن همراه کنار گذاشته شود.
هنگامی که توجه کامل خود را به دیگران معطوف میکنیم، آنها از جانب ما احساس حمایت کرده و خود را در حل مشکلات تنها نمیبینند.
برای بسیاری، ایجاد ارتباط با افرادی متفاوت با خودشان سخت و پیچیده است.
این نوع تفکر میتواند در محیطهای کاری متنوع بازدارنده باشد، یا ممکن است همدلی دلسوزانه را نسبت به افرادی که خارج از چارچوب فکری ما قرار میگیرند، سرکوب کند.
برای به چالش کشیدن این نوع تفکر، برای درک افراد متفاوت وقت بگذارید.
برای گسترش همدلی، یک فرد ممکن است مجبور شود عقاید و سوگیریهای از پیش طراحی شدهی خود را به چالش بکشد.
این مهارت را زمانی میتوان به دست آورد که افراد حاضر در حلقهی ارتباطی خود را گسترش دهید و با افرادی متفاوت با خود ارتباط برقرار کنید.
قضاوت و پیش داوری کردن قبل ازداشتن اطلاعات کافی، باعث به بنبست رسیدن شما در همدلی با طرف مقابلتان میشود.
به عنوان مثال دوست شما در امتحانات نمره ضعیفی کسب کرده است، و شما فرض میکنید که او درس نخوانده است با وجود اینکه او در واقع درگیر مشکلات خانوادگی بوده است.
به هنگام همدلی با دیگران، اعتماد و تأیید خود را نشان بدهید. آنها را تشویق کنید.
بگذارید بدانند که هر اتفاقی هم بیفتد، شما از آنها حمایت میکنید.
گاهی اوقات، آنچه که مردم به دنبال آن هستند، ارائهی پاسخ و راهکار از جانب ما نیست.
بلکه تمام چیزی که طلب میکنند، همدلی و حمایت است. اینکه در این دنیای بزرگ و پر از ترس و عدم اطمینان، کسی اینجاست که بدون قضاوت و تعصب آنها را میشنود و همواره در کنارشان است.
وقتی کسی مشکل شخصیاش را به شما میگوید، به احتمال زیاد احساس خوبی نداشته و به حمایت عاطفی شما نیاز دارد.
در اینجا لازم است که نگرانی خود را با بیان سوالاتی نشان دهید. از او بپرسید: “چه احساسی دارید؟”، “آیا کاری هست که بتوانم برای شما انجام دهم؟” و سوالاتی از این قبیل.
اگر دوستان صمیمی هستید، پیشنهاد صحبت تلفنی یا ملاقات، میتواند برای آنها مفید باشد.
اگر او شریک زندگی شماست، او را در آغوش بگیرید و در کنارش باشید.
پرسیدن سؤالات مرتبط و به جا، بهطور موثری یک گفتگو را جلو میبرد.
وقتی کسی جرات به اشتراک گذاشتن مشکلاتش، مخصوصاً یک مشکل شخصی را با دیگران پیدا میکند، پرسیدن سؤال او را تشویق میکند تا نسبت به بحث گشودهتر عمل کند.
بنابراین لازم است که به صحبتهای آن شخص با دقت فکر کرده و سوالات معنیدار بپرسید.
برای مثال، وقتی دوستتان به شما اعتماد کرده و ماجرای جدا شدن از همسرش را با شما در میان میگذارد، پرسیدن سوالاتی مانند “چی شده؟”، “خوبی؟” یا “چه اتفاقی افتاد که از هم جدا شدید؟” میتواند به او کمک کند تا اشتیاقش برای توضیح مسئله به شما بیشتر شود.
وقتی به او میگویید که میخواهید بیشتر بشنوید، اشتیاق شما سبب میشود که او راحتتر مسائلش را بیان کرده و احساس حمایت بیشتری از جانب شما داشته باشد.
از سوی دیگر، گفتن جملاتی مانند «میدانم، امیدوارم بتوانید ادامه دهید» یا «از هم جدا شدن برای روابطی همچون شما طبیعی است» یا «خوب استراحت کن و به خودت فشار نیار» جملاتی هستند که سریعاً بحث را به پایان میرسانند.
این گزارهها نه تنها مفید نیستند، بلکه مانع از تمایل افراد برای ادامهی گفتگو میشود.
آگاه باشید آنچه که در پروسهی همدلی از اهمیت بالایی برخوردار است، تاًیید احساسات دیگران و معتبر دانستن آنهاست.
ممکن است آنچه که دیگران را آشفته میکند، برای ما اهمیت چندانی نداشته باشد و بالعکس، چرا که افکار و الویتهای آدمها با یکدیگر متفاوت است.
اما در قضیهی همدلی ما به جهان فرد مقابل سفر کرده و دنیا را از دیدگاه او میبینیم.
پس لازم است که احساسات و رنجهای او را به رسمیت بشناسیم و دست از مقایسه و انکار حالات او برداریم.
این مقاله چقدر برای شما مفید بود؟
با نوشتن نظرات و انتقادات خودتون ما رو در ارائه هرچه بهتر محتوا یاری میکنید.