مشاوره و برنامه ریزی شخصی درسی

| ظرفیت محدود!

جستجو

رزرو مشاوره: 22861404-021

  • معرفی ۸ کتاب توسعه فردی برای بهبود سبک زندگی

    خواندن این مطلب
    9 دقیقه

    زمان میبرد!

    امروز بیش از گذشته کتاب‌های توسعه فردی و بهبود سبک زندگی، مورد توجه افراد قرار گرفته است. اگرچه که استفاده از این کتاب‌ها راهی کم هزینه‌تر و قابل دسترسی بیشتر برای همگان است، با این‌حال آنچه که در استفاده از آن‌ها مهم است لزوم انجام تمرین‌های عملی در کنار خواندن تئوری‌های آن‌هاست. تنها در این صورت است که دستاوردهای این کتاب‌ها در زندگی روزمره‌ی ما نیز عملی می‌شوند و منجر به تغییرات کوچک و بزرگ در سبک زندگی فردی می‌شوند.

    به این منظور در این مقاله قرار است با ۸ مورد از بهترین و پرفروش‌ترین کتاب های توسعه فردی آشنا شویم و ببینیم که نقش آن‌ها در رشد ما چگونه است.

    در این مقاله می‌خوانیم:

    ۱_کار عمیق

    کتاب کار عمیق

    کار عمیق کتابی درباره قدرت تمرکز کردن بر کار است. تمرکز و عاداتِ کاری باهم چیزی را می‌سازند که نیوپُورت آن را تمرکز مختل نشده می‌نامد. مسأله‌ای که انجام روانِ کار را با خود به دنبال دارد. با این حال، مسائل بسیاری وجود دارند که به برهم‌خوردنِ تمرکزِ ما منجر می‌شوند. مثلا کافی است به محل کار خود کمی دقت کنیم تا متوجه عوامل برهم‌زننده تمرکزمان شویم. تفاوتی هم ندارد، چه در خانه، چه در محل کار و چه در مکان‌های دیگر، عوامل بسیاری ما را دربرگرفته‌اند که هرکدام به نوعی توجه ما را به خود جلب می‌کنند.

    مواردی چون پیامک‌ها و ایمیل‌ها هم از مهم‌ترین موارد محسوب می‌شوند. حتی خود اینترنت که امروزه در هر مکانی قابل دسترس است و تبدیل به جزیی جداناپذیر از زندگی روزمره ما شده است، عاملی انکارناپذیر در پَرتیِ حواسِ ما به حساب می‌آید. در این کتاب، نیوپُورت می‌خواهد به ما آموزش دهد که چطور بر این مشکلات غلبه و بر روی مسائل مهم زندگیمان بهتر تمرکز کنیم.

    بریده‌ای از کتاب کار عمیق

    اکثر مردم تصور می‌کردند (و هنوز هم برخی این تصور را دارند) که استراحت کردن باعث شاد شدن آن‌ها می‌شود. ما می‌خواهیم کمتر کار کنیم و زمان بیشتری را در تختخواب صرف کنیم. اما نتایج مطالعات ESM چیک‌سنت‌میهایی نشان می‌دهد که این تصور اشتباهی است که بیشتر مردم مرتکب آن می‌شوند: به طرز عجیبی، لذت بردن از کارها، واقعاً آسان‌تر از لذت بردن از زمان‌های آزاد است.

    ۲_هفت عادت مردمان موثر

    کتاب هفت عادت مردمان موثر

    استفان کاوی در این کتاب به هفت عادتی که مردمان تاثیر گذار دارند می‌پردازد.

    ۷ عادتی که استفان کاوی اعتقاد دارد مردمان موثر دارند، عبارتند از:

    • فعال باشید.
    • در ذهن خود از انتها به ابتدا بروید.
    • اولویت با امور مهم‌تر است.
    • برد – برد فکر کنید.
    • اول به دنبال درک کردن باشید سپس درک شدن.
    • تشریک مساعی را حفظ کنید.
    • قواعد نوسازی متعادل خویشتن.
     

    در بخشی از این کتاب آمده است:

    مردمان موثر، کنشگر هستند، بدین معنا که آن‌ها مسئولیت تمامی کارهای خود را بر عهده گرفته و رفتارشان نتیجه‌ی انتخاب آگاهانه است. این افراد هیچ وقت به ملامت کردن اوضاع، شرایط و افراد دیگر نمی‌پردازند و در شرایطی که با مشکلی مواجه می‌شوند، در صدد یافتن سایر راه حل‌های ممکن هستند.

    هفت عادت مردمان موثر را جزء کتاب‌هایی می‌دانند که همه مردم دنیا باید بخوانند. این کتاب زندگی آدم‌های بسیاری را، از رئیس جمهورها و مدیران شرکت‌های بزرگ گرفته تا معلمین و والدین تغییر داده است. کتابی ارزشمند که راه تغییر در زندگی را به سادگی پیش پای ما قرار می‌دهد. خوانندگان کتاب در سراسر دنیا دریافتند که زندگیشان در مسیری اشتباه قرار گرفته است و به همین دلیل از خواندن این کتاب خوشحال بودند، چون برنامه‌ای که این کتاب در اختیارشان قرار می‌داد، به راحتی کمکشان می‌کرد تا در مسیر صحیح قرار بگیرند.

    ۳_اصل گرایی

    کتاب اصل گرایی

    اگر می‌خواهید عملکرد بهتری داشته باشید و از زمان خود بیشترین استفاده را کنید، کتاب اصل‌گرایی کمک فراوانی به شما خواهد کرد.

    اصل‌گرایی نوشتته گرگ مک کیون، در مورد انجام کارهای بیشتر در زمان کمتر نیست. فقط در مورد انجام کارهای درست است. این کتاب یک استراتژی مدیریت زمان یا یک تکنیک بهره‌وری نیست، بلکه یک نظم و انضباط سیستماتیک برای تشخیص آنچه که کاملا ضروری است، می‌باشد. بنابراین می‌توانیم بالاترین سهم ممکن را در مورد چیزهایی که واقعا مهم هستند، کسب کنیم.
    اصل‌گرایی با مجبور کردن ما برای استفاده از معیارهای انتخابی‌تر برای آنچه ضروری است ، به ما قدرت می‌دهد تا کنترل انتخاب‌های خودمان را در مورد اینکه زمان و انرژی گرانبهای خود را خرج کنیم، به دست بیاوریم.

     در این کتاب، یاد می‌گیرید آن طور که واقعا دوست دارید زندگی کنید، نه آن طوری که دیگران از شما توقع دارند. روشی را به شما می‌آموزد تا در هر دو قلمروی شخصی و حرفه‌ای کارآمدتر، بهره‌ورتر و موثرتر باشید. روشی نظام‌مند را برای تشخیص موضوعات مهم، حذف موضوعات غیرمهم و انجام هر چه راحت‌تر کارهای ضروری را به شما آموزش می‌دهد. به طور خلاصه، به شما می‌آموزد تا روش پیگیری منضبط انجام کارهای کمتر را در همه‌ی حوزه‌های زندگیتان به کار بگیرید.

    بریده هایی از این کتاب: 

    _گاهی‌اوقات، کاری که نمی‌کنید به اندازهٔ کاری که می‌کنید اهمیت دارد. به‌طور خلاصه، روی معدود فرصت‌های حیاتیِ سرمایه‌گذاری ریسک‌های بزرگی می‌کند و به انبوه فرصت‌های صرفاً خوب نه می‌گوید.

    _وقتی درباره اینکه انرژی و زمانمان کجا صرف شوند آگاهانه و هدفمند انتخاب نکنیم، دیگران یعنی رئیسمان، همکارانمان، مشتریانمان و حتی خانواده‌هایمان این انتخاب را می‌کنند و طولی نمی‌کشد که هر چیز معنادار و مهمی را فراموش می‌کنیم. می‌توانیم یا آگاهانه انتخاب کنیم یا بگذاریم زندگیمان در جهت اهداف دیگران کنترل شود.

    _عدم آمادگی ما تا حدی به این دلیل است که برای اولین بار، تعدد انتخاب بر تواناییمان برای مدیریت کردنش چیره شده است.

    ۴_عادت‌ های اتمی

    کتاب عادت‌ های اتمی

    کتاب عادت‌های اتمی، روشی ساده و اثبات شده برای ایجاد عادت‌های خوب و تغییر عادت‌های بد (تغییرات کوچک، نتایج بزرگ)

    این کتاب، به سبکی جالب و روان، به ما یاد می‌دهد که چگونه با شناخت عادت‌های کوچک و مدیریت این عادت‌ها، هر روز یک درصد بهتر شویم. هر روز یک درصد بهتر شدن، معادل سالی ۳۷ برابر بهتر شدن است! به قول جیمز کلیر (نویسنده کتاب عادت‌های اتمی)، همین رفتارها و عادت‌های کوچک است که تعیین می‌کند ۵ سال بعد کجا هستیم و چقدر موفق شده‌ایم یا شکست خورده‌ایم. مخاطبین در طول این مسیر، با داستان‌های الهام بخش و سرگرم کننده‌ای مواجه می‌شوند: از قهرمانان المپیک و هنرمندان برجسته گرفته تا رهبران تجاری و پزشکانی که زندگی انسان‌ها را نجات می‌دهند.

    ۵_تئوری انتخاب

    کتاب تئوری انتخاب

    از جمله فصل‌های کلیدی کتاب نظریه انتخاب، فصل دوم کتاب است که در آن گلاسر به نیازها و احساسات بنیادین انسان‌ها می‌پردازد.

    بر اساس تئوری انتخاب انسان پنج نیاز اساسی دارد. پایه رضایتمندی ما را این ۵ نیاز شکل می‌دهد:
    ۱_نیاز به بقا
    ۲_نیاز به عشق و احساس تعلق
    ۳_نیاز به قدرت
    ۴_نیاز به آزادی و خودمختاری

    ۵_  نیاز به تفریح

    ویلیام گلاسر، روانپزشکی است که از چارچوب‌های متعارف روانپزشکی فاصله گرفته است. او اصرار دارد که راهکار بسیاری از مشکلات ما انسان‌ها، در اصلاح رفتارها و انتخاب‌هایمان نهفته است و نه استفاده از داروهای شیمیایی.

    او معتقد است که هر چه مرکز کنترل درونی در انسان‌ها بیشتر تقویت و تثبیت شود، مشکلات و چالش‌هایشان در زندگی کمتر خواهد شد.

    گلاسر نگرش روانشناسی رایج را روانشناسی کنترل بیرونی (External Control Psychology) یا روانشناسی برون‌نگر می‌نامد.

    قسمت‌هایی از کتاب:

    _ ما تمام افکار و اعمالمان را مستقیم و تقریبا تمام احساسات و بخش عمده ای از ساز و کار بدنمان را به طور غیر مستقیم انتخاب می‌کنیم

     

    _ ما بخش قابل توجهی از واقعیت را آن گونه که دوست داریم دریافت و ادراک می‌کنیم

    ۶_نیمه تاریک وجود

    کتاب نیمه تاریک وجود

    در کتاب نیمه‌ی تاریک وجود از بخشی از وجود شما سخن می‌گوید که به روی آن چشم بسته و نادیده‌اش گرفته‌اید؛ بخشی از خود شما که بدون پذیرش آن هیچگاه کامل نخواهید شد و به یکپارچگی دست نخواهید یافت. دبی فورد در این اثر به شما یادآور می‌شود که هر یک از ویژگی‌های انسانی همچون موهبتی خداداد هستند که کاربرد و نقشی خاص در ابراز خویشتن حقیقی ما دارند. او با شرح نمونه‌هایی زنده، شفاف و تکان دهنده از تجارب خود و مراجعه کنندگانش، چشم‌ها را به گستره‌ی بی کران وجود انسان می‌گشاید و اثبات می‌کند که همان بخش‌های مطرود وجودمان گنج‌های مدفون در تاریکی هستند که چنانچه آن‌ها را بجوییم و بیابیم، می‌توانیم از دایره‌ی سرگشتگی تکرار شکست‌ها، ناامیدی‌ها و در جا زدن‌ها در زندگی خود فراتر رویم و آن گونه که شایسته هستیم، زندگی کنیم. کتاب نیمه‌ی تاریک وجود چگونگی قرار گرفتن در جایگاه دیگران و نرمش پذیری در برابر رفتارها و واکنش‌های آن‌ها را در وضعیت‌های گوناگون به ما می‌آموزد.

    در بخشی از این کتاب آمده است:

    شما باید برای شکوفا کردن استعداد خود وارد تاریکی شوید. وقتی ما هر احساس یا انگیزه‌ای را سرکوب می‌کنیم، قطب مخالف آن را نیز سرکوب می‌کنیم. اگر ما زشتی خود را انکار کنیم، از زیبایی خود کم می‌کنیم. اگر ترس خود را انکار کنیم، از شجاعت خود کم می‌کنیم. اگر طمع خود را انکار کنیم، از بخشش خود می‌کاهیم. اندازه‌ی کامل ما بیشتر از چیزی است که حتی بتوانیم آن را تصور کنیم.

    ۷_منحنی خلاقیت

    کتاب منحنی خلاقیت

    هدف آلن گانت از نوشتن کتاب منحنی خلاقیت این است که حقیقت را درمورد موفقیتِ خلاقانه برملا کند. این کتاب با چند قانون موفقیت خلاقانه را معرفی و الگوی مشترک موفقیت تمام آن‌ها را شناسایی می‌کند.
    خلاقیت زمانی می‌تواند مفید و موثر باشد که ایده‌هایمان را به مرحله‌ی عمل درآوریم.
    حال اینکه ما خلاق هستیم یا چگونه باید خلاق باشیم را، می‌توان از کتاب منحنی خلاقیت به آن پی برد، در واقع کتابی است که شاید بتوان برای تمامی کسانی که به نوعی به دنبال رویاهایشان هستند تجویز کرد.

    در بخشی از کتاب آمده است که:

    به همۀ ما دربارۀ ماهیت خلاقیت دروع گفته‌اند. تا جایی که همه به یاد داریم فرهنگ ما به این داستان ساختگی دامن زده که موفقیت خلاقانه نتیجه اتفاقی ناگهانی است. نوشتن پرفروش‌ترین رمان‌ها، کشیدن نقاشی‌های محبوب یا ساختن اپلیکیشن‌های وایرال شده کیفیتی جادویی و بی‌ارتباط با عقلانیت و منطق دارند که مختص نابغه‌هاست، نه ما مردنی‌ها. درواقع قرن‌هاست که افراد خردمند و سخن‌سنج با بیان حکایاتی درمورد نبوغ خلاقانه ما را مجاب کرده‌اند که در پس دستاوردهای خلاقانه، سازو‌کاری منحصربه‌فرد، نیمه خودآگاه و ظاهراً الهی وجود دارد.

    ۸_ دوباره فکر کن

    کتاب دوباره فکر کن

    کتاب دوباره فکر کن اثری از آدام گرانت نویسنده کتاب‌های بده‌ و بستان و گزینۀ ب است. کتاب دوباره فکر کن با خرید حق انتشار در ایران و با اجازه رسمی از نویسنده، ترجمه و به صورت همزمان در سراسر دنیا، در ایران منتشر می‌شود.

    آدام گرانت در این کتاب از آمادگی ذهنی و قدرت دوباره و دوباره فکر کردن و تجدید نظر کردن در آموخته‌های قبلی برای گرفتن تصمیمات به موقع در زندگی و رسیدن به اهداف سخن می‌گوید.

    با خواندن این کتاب درمی‌یابیم که بهتر است هر چند وقت یکبار عقایدمان را به چالش بکشیم، باورهایمان را زیر سوال ببریم و به طور کلی هرچیزی را به سادگی قبول و باور نکنیم. دوباره فکر کن به ما نشان می‌دهد که توانایی دوباره اندیشیدن تا چه اندازه می‌تواند بر روی موفقیت یا عدم موفقیت ما تاثیرگذار باشد.

    جملاتی از کتاب دوباره فکر کن:

    _اگر کسی هنوز از ویندوز ۹۵ استفاده کند به او می‌خندیم، اما هنوز هم به عقاید سال ۱۹۹۵ خود پایبندیم.

    _صرفاً دیدگاه‌های افرادی را می‌شنویم که حس خوبی به ما می‌دهند، نه ایده‌هایی که ما را به تأمل وا می‌دارند.

    _بهترین رهبرها آن‌هایی بودند که نمره بالایی در هر دو بخش اعتمادبه‌نفس و فروتنی داشتند. هرچند به نقاط قوت خود ایمان داشتند، اما هوشمندانه به نقاط ضعفشان هم اعتراف می‌کردند.

    _بدون تغییر نمی‌توان پیشرفت کرد؛ و آن‌هایی که نتوانند ذهنیتشان را تغییر دهند، قادر به تغییر هیچ‌چیز نخواهند بود.

    نظرات کاربران



    دیدگاهتان را بنویسید

    مطالب مرتبط