در مقاله “افسردگی چیست؟ و علائم آن کدامند؟” از این صحبت کردیم که گاهی ما به اشتباه خود را افسرده میپنداریم و با تعریف علمی افسردگی و بررسی علائم آن متوجه شدیم هر غم و ناراحتی در دستهبندی افسردگی نمیگنجد و باید به هر مقوله در مقام خود نگاه کرد و طبق چیستی آن به دنبال راهحل گشت.
اما در حل هر مشکل علاوه بر شناخت چیستی ما باید بهدنبال چرایی رخ دادن آن نیز بگردیم.
پس تا ندانیم که علت افسردگی چیست، نمیتوان تنها با تعریف و شناخت علائم افسردگی درمان مناسبی را برای آن ارائه کنیم.
مقاله پیش رو بهصورت علمی اما با زبانی خودمانی علل ایجاد اختلال افسردگی را بررسی میکند.
تق تق تق
سلام ناهید جون
سلام، خیلی سر و صدا نکن بیا تو…
وا چرا خب؟
…
ناهید اینجا چرا اینجوری شده؟ چه بوی گند سیگاری میاد…
پنجره رو وا کن لااقل
خودت برو بازش کن …
بعد از باز کردن پنجره و پیدا کردن یه جای خالی واسه نشستن..
چه خبر شده اینورا اومدی؟
والا تو که احوالی نمیپرسی گفتم خودم بیام ببینم زندهای حالت چطوره…
ای زندهایم.
یکم دل و دماغ ندارم.
قربونت برم ماشالا هم دل داری هم دماغ چیزی که نداری کاره…
اون دوربین آویزون به جالباسی چند وقته روشن نشده؟
اتفاقا دیروز روشنش کردم عکسهای قدیمی رو ریختم رو لپتاپ…
خب روشن کن منم ببینم.
ولش کن. بذار اون پاکت تا شب برسه.
وا ینی چی من چیکار به سیگارهای تو دارم؟ دوساله لب نزدم بخدا
تورو نمیگم که… ولش کن بابا
از سعید خبر نداری؟
ناهید این قصه نه از ماست نه خیلی از ما دوره. شاید اطراف خودمون ناهید و ناهیدهایی داشتیم و داریم و سوالی که برامون پیش میاد اینه که خب آخه چرا؟ مگه فقط ناهید تو دنیا عاشق شده؟ یا همه آدما به عشقشون رسیدن مگه؟
جواب این سوال هم روشنه و هم گنگ؛ ناهید تنها عاشق شکست خورده زمین نیست اما این که دلیل این حال ناهید فقط یه شکست عشقی هست جای فکر داره…
کسی میدونه که ناهید چه سبک شخصیتی داره؟ آدمهای عادی فقط خودشون رو باهاش مقایسه میکنن و میگن خوشی زده زیر دلش…
میگن تو حیوانات ببر از همه بیشتر خودکشی میکنه پس باید نتیجه بگیریم که از شیر و پلنگ ضعیفتر و افسردهتره…
اما اینجوری نیست. هر موجودی تو دنیا ویژگیهای خاص خودش رو داره…
با تیپ شخصیتی خاص؛ با یه سبک تربیتی خاص؛ تو جامعه خانوادگی متفاوت؛ ویژگیهای زیستی و هزار عامل دیگه که قضاوت آدمها رو کار خیلی سختی میکنه و شاید هیچ قاضی روی زمین قادر نباشه حکم درستی دربارش بده.
شاید ناهید تو بچگی زمین خورده باشه و قسمتی از مغز و فرایندهای مغزیش آسیب دیده باشه و هیچ کس این جریانو ندونه جز هاتف، دوست دوران مهدکودکش…
شاید یه سرخوردگی عاطفی از طرف پدر یا برادرش داشته که تو فرهنگ خانوادشون چیز خیلی بدی نبوده ولی تاثیر خودش رو در بلند مدت روی ناهید گذاشته باشه.
یا حتی شاید ناهید به علاوه بر ویژگیهای ظاهریش از نظر احساسی هم به عمه فرزانه کشیده باشه و کسی ندونه این موضوعو جز عمو عنایت شوهر عمه فرزانه…
اگر برای شما هم سوال است که آیا علت افسردگی میتواند مربوط به کارکرد مغز باشد، در پاسخ باید بگوییم: بله.
تحقیقات متعددی به بررسی تاثیر ساختار و کارکرد مغز بر بروز علائم افسردگی در افراد پرداختند.
برخی از این پژوهشها که با مطالعهی تصاویر مغزی انجامشده است، نشاندهنده کاهش فعالیت در بخش جلوی مغز (لوب پیشانی) در مغز افراد افسرده است.
برخی پژوهشها به بررسی ناقلهای عصبی و هورمونها پرداختهاند؛ در واقع پژوهشگران با بررسی این فرضیه که برهم خوردن تعادل مواد شیمیایی در مغز از عوامل ایجاد افسردگی است، دریافتهاند که نوراپی نفرین، سروتونین و دوپامین از ناقلهای عصبی هستند که بیشترین دخالت را در اختلالات خلقی؛ ازجمله افسردگی دارند.
بحث بیشتر درباره ساختار مغز را به آن جهت که نیازمند توضیحات تخصصی بیشتر است به زمان دیگر موکول میکنیم اما آنچه مهم است این است که بدانیم که تغییر در مغز میتواند به شرایط زندگی افراد مرتبط نباشد و حتی افرادی با شرایط زندگی ایدهآل را درگیر این اختلال کند.
پژوهشگران بررسی تاثیر ژنتیک را مدیون بررسی خانوادهها و بیشاز آنها دوقلوها هستند که ثابت کردند اختلالات خلقی ارثی هستند.
این تحقیقات نشان میدهد اگر یکی از والدین دچار اختلالات خلقی باشد خطر ابتلای فرزندشان ۱۰ تا ۲۵ درصد است و اگر هر دو والد مبتلا باشند این خطر دو برابر نیز میشود. مطالعات انجامشده روی دوقلوها نشان دادهاست إنها ۵۰ تا ۷۰ درصد علت اختلالات خلقی را توجیه میکند و محیط و سایر عوامل غیر ارثی ۳۰ تا ۵۰ درصد آن را.
آنچه در این رابطه مهم است، این است که سابقه ژنتیکی افراد تنها استعداد یا زمینه ابتلا را در آنها به وجود میآورد.
در توضیح عوامل شخصیتی تاثیرگذار بر اختلال افسردگی باید به این نکته توجه داشت که هیچ نوع شخصیت خاصی نیست که بهصورت قطعی افراد را مستعد افسردگی سازد اما بررسیها نشان داده است، افراد مبتلا به اختلالات شخصیت ممکن است بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی باشند.
اینکه عوامل محیطی تا چه حد تعیینکننده ابتلای فرد به افسردگی هستند از نظر پژوهشگران و درمانگران متفاوت است.
تحقیقات نشان میدهد از دست دادن یکی از والدین قبل از یازدهسالگی مرتبطترین رخداد با پیدایش افسردگی در سالهای بعدی زندگی است.
علاوهبراین از دست دادن همسر در بین استرسهای محیطی بیشترین رابطه را با شروع دوره اختلال افسردگی دارد.
از طرف دیگر اشتغال از مسائل مهم مربوط بهسلامت روان میباشد تاآنجا که احتمال گزارش افسردگی در افراد بیکار سهبرابر شاغلین است.
علاوهبراین یکی از نظریات تأثیرگذار در درمان اختلال افسردگی یعنی نظریه شناختی اینگونه مطرح میکند که افسردگی درنتیجه تحریفهای شناختی خاصی به وجود میآید.
آرون بک سه گانه تاثیرگذار بر افسردگی را اینگونه مطرح میکند:
حالا که عوامل پیدایش افسردگی را هم در راستای شناخت واقعی از افسردگی تا حدی بررسی کردیم میتوانیم با قدمهای محکمتری در راه درمان افسردگی خود و عزیزانمان حرکت کنیم.
همان گونه که اگر یکی از اعضای خانوادهتان دچار سرماخوردگی یا خداینکرده بیماری جدیتری شود او را در اسرع وقت به یک پزشک دلسوز معرفی میکنید و همدلانه کنار او قرار میگیرید، باید بدانیم افسردگی نیز همانگونه است؛ نمیتوان از فرد افسرده انتظار داشت خودش بهتنهایی مشکلش را حل کند زیرا عوامل فیزیولوژی در این اختلال دخیل هستند و رفع آنها نیاز به مداخلات برنامهریزیشده توسط متخصصین و درعینحال همراهی و همدلی نزدیکان دارد.