هدفگذاری یکی از مهمترین مراحل رسیدن به موفقیت در هر زمینهای از زندگی خصوصا کنکور است. وقتی هدف مشخصی داشته باشیم، میتوانیم مسیر مشخصتری برای دستیابی به آن ترسیم کنیم، برای دستیابی به آن هدف برنامهریزی کنیم و اقدامات لازم را با تمرکز بیشتری انجام دهیم. اما برای اینکه هدفگذاری مؤثر و اصولی باشد، لازم است از روشهای صحیح و اصولی استفاده کنیم. در این مقاله، به بررسی روش هدفگذاری اصولی و قدمهای لازم برای دستیابی به آن میپردازیم.
در مسیر هدفگذاری اصولی اولین سوال این است که «چگونه هدف مناسب خود را پیدا کنیم؟» برای اینکه هدف مناسب خود را انتخاب کنید باید اول خودتان را بشناسید، هدف شما باید متناسب با ویژگیهای شخصیتی، علایق و استعدادهای شما باشد. بنابراین یادتان باشد که هدف شما منحصر به خودتان است و آن چیزی است که با رسیدن به آن عمیقا احساس حال خوب و آرامش دارید. به عبارت دیگر هدف همان چیزی است که شما در راستای رسیدن به آن حاضر هستید سخت تلاش کنید، نسبت به آن حس خوشایند دارید و اگر کسی راجع به هدف شما صحبت کند تا ساعت ها خسته نمیشوید. البته این نکته را هم باید اضافه کنیم که همیشه هدف رسیدن یه چیزهایی که برای ما ناخوشایند است، نیست. خیلی اوقات هدف را می توان حذف محرک ناخوشایند یا از بین بردن رنج در زندگی، دانست. در واقع احساسی که بعد از رسیدن به هدف کسب میکنیم میتواند برای ما خوشایند باشد و انگیزه لازم برای ادامه دادن مسیر را برای ما فراهم کند.
هدفگذاری به زبان ساده، یعنی مشخص کردن آنچه میخواهید در آینده به دست بیاورید و سپس برنامهریزی برای رسیدن به آن. همه ما در زندگی خود به دنبال چیزهایی هستیم؛ این میتواند شامل موفقیت در کنکور، رسیدن به سلامتی بهتر، یادگیری مهارتهای جدید باشد. اما برای اینکه این خواستهها به واقعیت تبدیل شوند، باید بدانیم که دقیقاً چه چیزی میخواهیم و چگونه میتوانیم به آن برسیم. برای مشخص کردن هدف لازم است که اصول هدفگذاری را رعایت کنید، زیرا زمانی هدف شما، شما را به حرکت در میآورد و باعث افزایش انگیزهی شما میشود که بر اساس اصول هدفگذاری باشد.
مدلهای هدفگذاری ابزارهایی هستند که به افراد و سازمانها کمک میکنند تا اهداف خود را بهطور مؤثرتر تعیین کرده و به آنها دست یابند. این مدلها معمولاً شامل مراحل خاصی هستند که برای تعیین اهداف واضح، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان طراحی شدهاند. یکی از معروفترین مدلهای هدفگذاری، مدل هدفگذاری اسمارت است که در ادامه مقاله به آن میپردازیم.
هدف استاندارد باید ویژگیهایی داشته باشد که آن را قابل اندازهگیری، قابل دستیابی و شفاف کند به عبارت دیگر هدف شما باید هوشمند باشد، هدف هوشمند همان هدفی است که به شما کمک میکند تا انگیزه لازم برای تلاش کردن در مسیر هدفتان را داشته باشید و با خیال راحت بتوانید برای دستیابی به اهدافتان برنامهریزی کنید. روش هدفگذاری SMART به شما کمک میکند تا هدفهای هوشمندانهای برای خودتان انتخاب کنید.
در اواخر قرن ۱۹، فیلسوف آمریکایی به نام آلبرت هابارد متوجه شد که بسیاری از مردم هرچقدر برای رسیدن به خواستههایشان تلاش میکنند، شکست میخورند. این موضوع به خاطر این نبود که آنها باهوش نبودند یا تنبلی میکردند بلکه هابارت فهمیده بود که مشکل افراد عدم تمرکز روی اهدافشان است. در واقع، مردم به یک روشی نیاز داشتند که بتوانند خواستههایشان را پلهپله مشخص کنند تا انرژیشان را برای چیزهای پراکنده هدر ندهند.
در اواخر قرن بیستم، روش هدفگذاری SMART توسط جورج تی دوران (George T. Doran) معرفی شد و تا به امروز محبویت بالایی بین افراد پیدا کرده و بسیار کارامد است.
در مدل هدفگذاری اسمارت ، اهداف شما باید دارای ویژگیهای خاصی باشند تا بتوانید به موفقیت برسید.
اصول هدفگذاری اسمارت (SMART) عبارت است از :
هدفی که انتخاب میکنید باید واضح، مشخص باشد و از همه مهمتر باید منحصرا برای شما باشد. به عبارت دیگر هدف شما باید برای شما معنا داشته باشد و متناسب با ویژگیهای شخصیتی، علایق و استعدادهای شما باشد. بنابراین برای هدفگذاری باید بدانید که شما دقیقا چه میخواهید.
برای مثال «موفقیت» در کنکور هدف تمام دانشآموزان کنکوری است ولی معنای موفقیت برای هرکسی متفاوت است، چیزی که اهمیت دارد این است که باید معنای موفقیت به صورت دقیق را برای خودتان مشخص کنید، مثلا «قبول شدن در رشته پزشکی دانشگاه تهران». البته ممکن است که از اول مسیر کاملا ندانید که درانتهای مسیر چه میخواهید، بنابراین میتوانید چند رشته یا دانشگاه و یا کسب رتبهی خاصی را برای خودتان هدف قرار بدهید. برای اینکه هدفگذاری بهتری داشته باشید، پیشنهاد میکنیم که نسبت به رشتههای مختلف آگاهی خودتان را ارتقا بدهید،
هدف باید به گونهای باشد که بتوانید پیشرفت خود را اندازهگیری کنید. به عبارت دیگر اهداف زمانی قابل دسترس هستند که قابل اندازه گیری، پایش و سنجش باشند. بنابراین هدف شما باید به گونهای باشد که بتوان آن را مکتوب کرد، به اجرا در آورد و در نهایت عملکرد را اندازهگیری کرد. برای مثال، «افزایش درصد درس ریاضی به ۷۰ درصد» یا «مطالعه هر روز ۵ ساعت» از اهداف قابل اندازهگیری هستند. توجه داشته باشید که هدفتان را حتما باید مکتوب کنید به طوریکه قابل مشاهده باشد، زیرا چیزی که مشاهده نشود، قابل اجرا نیست و چیزی که اجرا نشود هم قابل اندازهگیری نیست.
هدف شما باید قابل دستیابی باشد یعنی با توجه به وضعیت فعلی شما، نقاط قوت، نقاط ضعف، تواناییها، امکانات و محدودیتهایی که دارید، بتوانید به آن دستیابی داشته باشید. به این نکته توجه داشته باشید که ممکن است، هدف شما به گونهای باشد که رسیدن به آن در دو یا سه مرحله صورت بگیرد. اگر توقع داشته باشید که در مرحلهی اول، دستاوردهای مرحلهی آخر را بدست بیاورید ممکن است که احساس سرخوردگی یا نا امیدی کنید پس باید به مراحل میانی هم توجه کنید. برای مثال وزنهبرداری را تصور کنید که میخواهد وزنهی ۴۰۰ کیلویی را بلند کند، روز اول ناچار است که وزنهی ۱۰۰ کیلویی را بلند کند و مرحله مرحله وزنهی خود را سنگینتر کند. پس اگر هدف شما رسیدن به رشتههای تاپ مثلا پزشکی دانشگاه تهران است، اول باید سطح خود را به رشتههای گروه پیراپزشکی نزدیک کنید و بعد کم کم به رشتهی مورد علاقه خود و رتبههای تک رقمی و دو رقمی برسانید.
هدف باید با علایق و ارزشهای شما مرتبط باشد. برای مثال، اگر علاقه شما به رشتههای علوم انسانی است، هدف شما باید بر اساس این علاقهمندیها باشد، نه بر اساس فشار اجتماعی یا نظر دیگران. علاوه بر آن نکتهی مهمی که باید به آن توجه داشته باشید این است که هدف شما باید با سبک زندگی شما سازگاری داشته باشد. یعنی اگر هدف شما به صورتی است که نیازمند یک سبک زندگی منظم، دقیق است، باید سبک زندگی خودتان را تغییر بدهید و متناسب با هدفی که انتخاب کردید رفتار کنید.
هر هدف باید زمان مشخصی برای رسیدن به آن تعریف شود. این ویژگی باعث میشود که شما بتوانید مراحلی برای رسیدن به هدف تعیین کنید و خود را مسئول بدانید. برای مثال، «رسیدن به درصد ۷۰ در درس ریاضی تا ۶ ماه دیگر» یک هدف زماندار است.
به این نکته توجه داشته باشید که هر کاری یک تاریخ انقضاء دارد و ارزش هرکاری به این است که در زمان مقرر خودش انجام شود، خیلی از کارها وقتی بعد از زمان مقرر انجام شود، فاقد ارزش و اثرگذاری لازم هستند.خیلی از افراد زمانی که برای خودشان مدت زمان مشخص و مهلت و تاریخ انقضاء تعیین نمیکنند طبق اصل پارکینسون مغز آنقدر آن کار را طولانی میکند که زمان زیادی را از افراد میگیرد، در عین حال اگر شما برای کارهایتان زمان مشخصی در نظر بگیرید، در واقع مغزتان را مجبور میکنید تا آن کار را در زمان مقرر و مشخص شده به اتمام برساند.
برای موفقیت در کنکور، استفاده از روش SMART میتواند تاثیر زیادی داشته باشد. به این صورت که شما با استفاده از این روش میتوانید اهداف خود را دقیقتر تنظیم کرده و برای رسیدن به آنها برنامهریزی کنید. در ادامه چند نمونه از چگونگی استفاده از روش هدفگذاری SMART در آمادگی برای کنکور آورده شده است
افزایش تسلط بر درس زیستشناسی تا حدی که بتوانم در امتحان کنکور حداقل ۸۰ درصد درست پاسخ دهم.
هر شب در کنار برنامه روزانه درسی حداقل ۵ تست در موضوعات مختلف زیستشناسی بزنم و درصد پاسخگویی خود را بررسی کنم.
مطالعه روزانه ۶ ساعت برای دروس تخصصی کنکور به جای مطالعه نامحدود و بدون برنامه.
من به رشتهی پزشکی خیلی علاقهمند هستم، استعداد رسیدن به رشتهی پزشکی را هم دارم بنابراین برای رسیدن به این رشته باید تلاش کنم درصد دروس تخصصی خودم را افزایش دهم.
رسیدن به درصد ۷۵ در درس زیستشناسی تا یک ماه قبل از برگزاری کنکور
با تعیین اهداف دقیق و قابل اندازهگیری، شما میدانید که به کجا میخواهید بروید و این موضوع انگیزه شما را برای ادامه مسیر تقویت میکند.
استفاده از روش SMART به شما کمک میکند تا برنامههای روزانه و هفتگی خود را به درستی تنظیم کنید و زمان خود را بهینه استفاده کنید.
با اهداف قابل اندازهگیری و دستیافتنی، شما میتوانید پیشرفت خود را در طول زمان مشاهده کنید و در صورت نیاز، مسیر خود را تغییر دهید.
داشتن یک برنامه مشخص و قابل پیگیری به شما کمک میکند تا استرسهای ناشی از نداشتن هدف مشخص را کاهش دهید.
یکی دیگر از اصول هدفگذاری استاندارد این است که هدف خود را به اهداف بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت تقسیم کنید، این کار به شما کمک میکند تا بهتر برای هدف اصلی خود آماده شوید و علاوه بر آن در مسیر رسیدن به هدف اصلی کمتر احساس اضطراب، ترس، خستگی و ناامیدی داشته باشید. بگذارید با مثال برای شما توضیح دهیم، برای مثال با استفاده از روش هدفگذاری اسمارت، هدف قبولی در رشتهی پزشکی دانشگاه تهران را انتخاب کردید، باید برای رسیدن به این هدف اصلی که مانند قلهی یک کوه بلند است برنامهریزیهای کوتاه مدت داشته باشید، در این مثال هدف بلند مدت شما قبولی در رشته پزشکی دانشگاه تهران است. هدف میان مدت شما میتواند کسب تراز ۷۰۰۰ در آزمونهای آزمایشی باشد و هدف کوتاه مدت شما اجرای دقیق برنامه روزانه و زدن ۵۰۰ تست در هفته باشد.
پیشنهاد میشود که برای اهداف خود جدول هدفگذاری زیر را تکمیل کنید و هدفهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت خود را مکتوب کنید.
اهداف کوتاه مدت | اهداف میان مدت | اهداف بلند مدت |
زدن ۵۰۰ تست در هفته | تراز ۷۰۰۰ در آزمون آزمایشی | قبولی در پزشکی دانشگاه تهران |
با انجام وظایف کوچکتر، فرد احساس میکند که کنترل بیشتری بر روی امور دارد و استرس کمتری را تجربه میکند.
هر بار که یک مرحله کوچک به اتمام میرسد، فرد احساس موفقیت و پیشرفت میکند، که این انگیزه او را برای ادامه مسیر افزایش میدهد.
زمانی که فرد اهداف کوچک را در مدت زمان معقولی انجام میدهد، بهطور مستمر به هدف اصلی نزدیکتر میشود و عملکرد کلی او بهتر میشود.
در مسیر رسیدن به هدف، ممکن است با مشکلات و شکستهای مختلف روبهرو شوید. اما با تقسیم هدف به اهداف کوچکتر، این شکستها بهطور طبیعی قابل مدیریتتر و کمتر تهدیدآمیز خواهند بود.
وقتی شما اهدافتان را به بخشهای کوچکتر تقسیم میکنید و موفق میشوید وظایف کوچک را انجام دهید، دوپامین ترشح شده، باعث میشود که انگیزهی شما برای ادامه مسیر بیشتر شود و در نهایت تمایل داشته باشید که تلاشتان را افزایش دهید.
در نهایت هدفگذاری استاندارد و مؤثر، نیازمند رعایت اصول و روشهای خاصی است که افراد را در مسیر دستیابی به اهدافشان راهنمایی میکند. از جمله این اصول میتوان به مدل SMARTو تقسیم اهداف به اهداف کوچکتر اشاره کرد. رعایت این اصول میتواند به شما کمک کند تا اهدافتان را با دقت و درستی تعیین کرده و به آنها دست یابید.