اختلال اضطرابی یا اضطراب کلمهایست که بسیار شنیدهایم یا از آن در روزمره استفاده میکنیم.
تمام ما در طول زندگی خود تجارب متعددی از اضطراب داشتهایم که گاهی آن را با ترس و یا استرس یکی میکنیم و تمامی را مشابه میدانیم.
در مقاله حاضر قصد داریم با ارائهی تعریف اضطراب طبیعی و اضطراب مرضی از این مقوله شناخت بیشتری پیدا کنیم و بعد از آن ترس و استرس (فشار روانی) را با اضطراب مقایسه کنیم.
این مقاله پیشدرآمد کوتاهی است برای ورود به بحث گسترده اختلالات اضطرابی که از این پس به آنها خواهیم پرداخت.
من نمیدانم نخستین بار چه کسی از این تعبیر زیبا استفاده کرد…
حسی که دقیقا اینچنین حالی را در بدن ما ترسیم میکند. تشویش، نگرانی، بی قراری و…
انگار دیگر نمیتوانی آرام بگیری و یک گوشه بنشینی.
مصرف آرام بخشهای دارویی و حتی مخدر افزایش مییابد و تو کنترلی در مصرف آنها نداری. هم دوست داری با کسی صحبت کنی و خود را خالی کنی، هم حوصله صحبت کردن نداری. وضع داخلی که عجیب ماجرا را به هم میریزد و میشود غوز بالا غوز…
شاید اصطلاح علمی این حس را بتوان اضطراب یا دلشوره نامید.
حسی که شاید بسیاری از ما در بسیاری از مواقع و لحظات نه چندان خوشآیند زندگی تجربه کردهایم.
زمانی که از ما دلیل آن را میپرسند اکثر اوقات میگوییم: نمیدانم!!!
اما مگر میشود دلیل همچین حالی را ندانست؟!
بله میشود؛ چون منشأ پیدایش این احساس شاید هیچ دلیل بیرونی نداشته باشد.
اختلالات اضطرابی شامل؛
اختلال وحشتزدگی (پانیک)، گذر هراسی، هراس اختصاصی، اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال اضطراب فراگیر هست.
این اختلالات حاصل تعامل ظریف میان عوامل وراثتی و محیطِ زمینهساز هستند، که به هر یک در مقالهای جدا خواهیم پرداخت.
همانطور که در ابتدا مطرح شد همه ما دچار اضطراب شدهایم؛ احساس تشویش و بیقراری ناخوشایند و حتی مبهم که در همه سطوح زندگی گسترش پیدا میکند.
اضطراب با علائم جسمانی مانند سردرد و سرگیجه، لرزش بدن، تپش قلب، تعریق، بیقراری، افزایش فشار خون، دلآشوبه، ناراحتیهای معدهای و … همراه است.
این علائم برای هر فرد به شیوه متفاوتی تجربه میشود.
درواقع اضطراب به این دلیل رخ میدهد که بهصورت هشدار نیاز به سازگاری یا تلاش را نشان دهد.
این پدیده تا زمانیکه در توان تحمل فرد باشد و او را بدون اثر مخرب رو به جلو حرکت دهد، اضطراب طبیعی است اما زمانیکه آثار مخرب اضطراب مانند آسیب به عملکرد روزانه فرد یا بروز علائم غیرقابلکنترل ایجاد شود، اضطراب مرضی است.
اضطراب و ترس مکانیزم مشابهی دارند. هر دو نوعی احساس گوش به زنگی در فرد ایجاد میکند که فرد برای مقابله با خطر خود را آماده کند و اقداماتی انجام دهد. (پیشنهاد مطالعه بیشتر: راهکارهای غلبه بر ترسها)
تفاوت این دو مفهوم در اینجاست که ترس پاسخی است به خطری معلوم، بیرونی و مشخص و منشأ آن مشخصاً خطرساز است، اما اضطراب در مواجهه با تهدید نامعلوم درونی و مبهم رخ میدهد که میتواند تعارض باشد.
درواقع اینکه ما استرس یا فشار روانی را احساس کنیم، پیشاز آنکه به ماهیت واقعه مرتبط باشد، به شرایط ما، دفاعها و سازگاریمان بستگی دارد.
عموماً استرس در مقابل اضطراب احساس کوتاهمدتتر و موقعیتی است که میتواند محرکی برای ایجاد اضطراب باشد و اضطراب میتواند نشانههای بیرونی استرس زیاد قلمداد شود.
ما از تفاوتهای میان اضطراب ترس و استرس تنها به این دلیل صحبت نکردهایم که اندوخته دانشی خود را گشترش دهیم؛
آنچه مهم است تمایز گذاشتن میان این موارد به شیوهای درست است، زیرا هر کدام راه حل و روش درمان متفاوتی میطلبد.
پس شناخت این تفاوتها به ما کمک میکند تا بتوانیم راه حلی متناسب با صورت مسئله ارائه کنیم؛ برای مثال درمان و کنترل اضطراب نیاز به جلسات مستمر رواندرمانی و مشاوره دارد، اما میتوان استرس را با اقدامات عملی که به فرد آموزش داده میشود نیز رفع کرد.
در قسمت دیدگاهها منتظر خواندن نظرات شما خواهیم بود.