در مقاله گذشته که درباره وسواس فکری عملی صحبت شد مطرح کردیم که اختلال وسواس، گروه بزرگتری را شامل میشود و حالا میخواهیم اختلال دیگری از این دست را با هم بررسی کنیم.
اختلالی که فکر میکنم شاید اگر بهعنوان اختلال در جامعه ما زیاد نباشد اما نشانههایش از هر طرف در حال سرک کشیدن هستند؛ اختلال بدریخت انگاری بدن!
مدتها پیش در زمانی که هنوز ترس از کرونا دکان خیلی از مطبهای زیبایی را تحت الشعاع قرار نداده بود، با یکی از دوستانم که رزیدنت یکی از پزشکان بخش زیبایی بود درد دل میکردیم از وضعیت جامعه و او زخمی جالب و تلخ را برایم باز کرد تا عفونت زیر آن را به خوبی ببینم.
میگفت اکثر مراجعان مطب زیبایی جناب دکتر با این رویه درخواست خود را شروع میکنند که پس از سوال پزشک درباره درخواست ایشان، به جلوی آیینه رفته و به اجزای بدن و صورت خود به شکلی مبهم و پرسشگرانه نگاه میکنند و آرام زیر لب میپرسند «این اگه اینجوری بود خوب بود یا اینجام اگه لاغرتر بشه فلان مانتوم روی تنم خوب وای میسه یا حالت فکم باعث شده شبیه اون بازیگر زشته بشم که همه میگن شبیه اونم و… ».
پزشک استاد بنده هم به شکلی متعهدانه آنها را مجاب میکرد که آنگونه که هستند زیبایند و لزومی ندارد دست به ترکیب طبیعی خود بزنند.
گویی پزشک با اخلاق و متعهد علاوه بر کار طبابت، باید کار یک روانشناس را نیز انجام دهد و تازه مقاومت هم تحمل کند که این در نوع خود بسی خنده آور و دردناک است.
افراد دچار اختلال بدریخت انگاری بدن همواره در ذهن خودشان با یک نقص خیالی در ظاهر یا چهرهشان درگیر هستند و به آن میپردازند.
این درگیری و مشغولیت ذهنی تا جایی پیش میرود که ناراحتی قابلتوجهی برای این افراد ایجاد میکند و باعث میشود عملکرد آنها در زندگی روزانه تحتالشعاع قرار بگیرد.
این افراد اگر کوچکترین نشانهی غیرمعمولی در چهره خود داشته باشند، نگرانی افراطی برای آن خواهند داشت و عذاب میکشد.
شایعترین سن برای شروع این اختلال ۱۵ تا سیسالگی است، که زنان کمی بیشتر از مردان به آن مبتلا میشوند. مبتلایان این اختلال ممکن است به اختلال افسردگی اساسی و اختلال اضطرابی نیز دچار باشند.
اینکه چه میشود که افراد به این اختلال مبتلا میشوند مشخص نیست اما به دلیل همراهی بالایی که با اختلال افسردگی دارد ممکن است تغییرات مغزی مشابهی با آنچه که در افسردگی رخ میدهد در ذهن این افراد نیز اتفاقافتاده باشد.
اشتغال به بدن بهصورت وسواسگونه (چک کردن مدام خود در آینه و آرایش افراطی) و یا مقایسهی ذهنی خود با دیگران که ناراحتی هیجانی زیادی برای فرد ایجاد میکند بهطوریکه کارکردش در حوزههای مهم زندگیش مختل شود مهمترین ملاک تشخیصی این اختلال است.
یکسوم مبتلایان اختلال بدریخت انگاری بدن خود را خانهنشین میکنند؛ زیرا از مواجهه با موقعیتهای اجتماعی واهمه دارند.
این افراد دست به جراحیهای زیبایی زیادی میزنند که بدون استثنا هیچ کدام از آنها منجر به بهبودی بیماریشان نمیشود. درمان اصلی که برای این افراد پیشنهاد شدهاست دارودرمانی بههمراه جلسات رواندرمانی است.
بروز این اختلال با ساختن الگوهای فیزیکی از زن ایدهآل و مرد ایدهآل در نوجوانان ما بیشتر میشود که آنها را با خود به بقیه دورههای زندگی میآورند.
جامعه باید بکوشد در برنامه مدارس و خانوادهها دورههایی برای خود دوستی بگنجاند تا افراد یاد بگیرند خود را همان گونه که هستند دوست بدارند و برای بهتر شدن خود تلاش کنند، بهتر شدن در تمامی جنبهها…
شما تابحال تجربهای مشابه از این اختلال رو داشتین؟
نظراتتون رو در قسمت دیدگاهها برای ما بنویسید.