طرح مشاوره EDU GOLD

| ظرفیت محدود!

ورود | ثبت نام

Warning: imagecreatefrompng(https://mozafarinia.com/wp-content/themes/ostadsho/assets/images/bg1.png): failed to open stream: HTTP request failed! HTTP/1.0 403 Forbidden in /home/mozafar4/public_html/wp-content/themes/ostadsho/functions.php on line 0

Warning: imagecreatefrompng(https://mozafarinia.com/wp-content/themes/ostadsho/assets/images/bg2.png): failed to open stream: HTTP request failed! HTTP/1.0 403 Forbidden in /home/mozafar4/public_html/wp-content/themes/ostadsho/functions.php on line 0

Warning: imagecreatefrompng(https://mozafarinia.com/wp-content/themes/ostadsho/assets/images/bg3.png): failed to open stream: HTTP request failed! HTTP/1.0 403 Forbidden in /home/mozafar4/public_html/wp-content/themes/ostadsho/functions.php on line 0

Warning: imagecolorallocate() expects parameter 1 to be resource, bool given in /home/mozafar4/public_html/wp-content/themes/ostadsho/functions.php on line 0

Warning: imagecopy() expects parameter 2 to be resource, bool given in /home/mozafar4/public_html/wp-content/themes/ostadsho/functions.php on line 0
captcha

کهن الگوی هفائستوس

خواندن این مطلب
20 دقیقه

زمان میبرد!

کهن الگوی هفائستوس میان رومیان به نام “ولکان” شناخته شده است.
هفائستوس خدای ریخته‌گری، صنعتگری و فلزات است.
واژه هفائستوس در زبان یونانی، به معنای آتش است؛ هفائستوس با آتش سر و کار دارد و وظیفه او، کنترل نیروهای آتشین و مخرب است. انسان‎های میرا به او متوسل می‌شدند تا آتش مخرب آتشفشان را مهار کند.


خدایان کوه المپ همگی او را طرد و تبعید کردند. خلاقیت در هفائستوس موج می‌زند؛ اما از آنجایی که از سمت خانواده طرد شده، به نسبت دیگر خدایان، از همه ناراحت‌تر و عصبانی‌تر است.


خلاقیت و ویژگی‌های شخصیتی هفائستوس در قلمر ظواهر، قدرت‌طلبی و نظام پدرسالارانه زئوس جایگاهی ندارد. از این رو، او همیشه تنهاست و در زیرزمین، دائما مشغول صنعتگری است.


در تصویری که از او کشیده شده، مردی تنومند با عضلات قوی و گردن پهن و سینه‌ای پرمو را می‌بینم. او پاهایی پشمالو و به حالت چنبره دارد که باعث می‌شد هنگام گام برداشتن بلنگد.


هفائستوس کمترین سهم از خوشی، لذت و خوشبختی را نسبت به دیگر کهن ‎الگوها دارد و در غم عمیقی به سر می‎برد.



داستان تولد هفائستوس


در معتبرترین و شناخته‌شده‌ترین روایت تبارشناسانه‌ای که درباره‌ هفائستوس موجود است، گفته شده پس از آن‌که زئوس، آتنا را از سر خود به دنیا آورد، تک‎والد بودن آتنا، حسادت و بخل هرا، الهه ازدواج، تحریک شد؛ او با کینه‌ای که نسبت به زئوس و آتنا پیدا کرد، تصمیم گرفت خود را به زئوس ثابت کند و نشان دهد که او هم می‌تواند به تنهایی فرزندی از خود داشته باشد! بدین‌گونه با بکرزایی، هفائستوس را به دنیا آورد.


بداقبالی هفائستوس، زمانی شروع شد که در مقام قیاس با آتنا اسطوره عقل و خرد قرار گرفت! آتنا، خدای محبوب اهالی المپ، با جسم و روانی کاملا سالم بود. در حالی که هفائستوس در ناحیه پا، دچار معلولیت بود. هرا این ماجرا را تاب نیاورد. او، پسر خود را طرد کرد و از کوه المپ به پایین پرتش کرد.


در روایت دیگری آمده در جریان بحث‌های همیشگی میان هرا و زئوس، هفائستوس از مادرش جانب‎داری کرده. به همین خاطر، در نظام پدرسالارانه، زئوس از او خشمگین شده و هفائستوس را از بالای کوه المپ به پایین پرت کرده است و اصلا دلیل معیوب شدن پای هفائستوس هم همین اتفاق است.


دو پری به نام‌های تتیس و اورینوم، هفائستوس را نجات دادند و نه سال از او مراقبت و نگهداری کردند. هفائستوس از این دو پری، صنعتکاری آموخت و برای نامادری‌های خود، جواهرات زیبا می‌ساخت.

کهن الگوی هفائستوس

نمادشناسی هفائستوس


صنعتگر معلول

 هفائستوس تنها خدای کوه المپ است که از لحاظ جسمانی معیوب است و معلولیت جسمانی دارد. او به دلیل نقصی که در پا داشت، هم مایه سرشکستگی مادرش هرا بود و هم خشم پدرش زئوس را برمی‌انگیخت؛ به همین دلیل او را از کوه پایین انداختند.


به عبارتی سر منشا اغلب غصه‌ها و ناراحتی‌های هفائستوس، زخم‌ها و رنج‌هایی است که پدر و مادرش به او زده‌اند و او را ترک کردند. خشم درونی هفائستوس تبدیل به خلاقیت و صنعت شد.


در میان خدایان، زیبایی ظاهری نداشت و همه از او دوری می‌کردند. هفاستئوس پاهایی بی‌قواره داشت و طوری راه می‌رفت که موجب خندیدن دیگران می‌شد. او نمی‌توانست زیبا باشد، بنابراین زیبایی‌ها را می‌آفرید. پاهایش نقص داشتند اما آنچه می‌ساخت، کامل بود. مرد هفائستوسی اعتماد به نفس و احترام خود را از طریق کارهایی که خلق می‌کند، دریافت می‌کند.


آرامش‌بخش خانواده

 هفائستوس به ‌خاطر عیوبی که داشت، توسط خانواده طرد شد و مورد بی‌مهری‌های فراوانی قرار گرفت. با این حال دنبال حفظ آرامش خانواده بود. کودکان حساس خانواده که همیشه در بحث و جدال‌ها خود را قربانی می‌کنند، انرژی فعال هفائستوس را دارند.


این کودکان شبیه به آب روی آتش می‌مانند و اصولا قائله را ختم به خیر می‌کنند. در میان خدایان کوه المپ، تنها فرزند حساس که به دنبال صلح‌جویی میان افراد خانواده بود، هفائستوس است.


هفائستوس صنعتگر

 هفائستوس، آتش درونی دائمی با خود همراه داشت که نشات گرفته از خشم و اندوهی است که دیگران به او روا داشته بودند. اغلب افراد درونگرا، توانایی صحبت در رابطه با احساسات خود را ندارند و آن را سخت بروز می‌دهند. صنعتگری برای هفائستوس بهانه‌ای شد تا احساسات درونی خود را در قالب بیرونی، به نمایش بگذارد. هنر و خلاقیتش ابزار و وسیله‌ای برای بیان احساسات و نشان دادن شخصیت درونی اوست.


هفائستوس ابزار و وسایل مختلفی را برای دیگران خلق کرد. برای اهالی المپ قصرهایی برپا داشت؛ تندر و گرز زئوس و ارابه بالدار آپولو، خدای خورشید را ساخت تا آسمان را زیر پا بگذارد. همچنین برای آپولو و آرتمیس، تیر و کمان، برای دیمیتر داس، برای آتنا چنگ، برای آشیل زره و جوشن و برای هارمونیکا یک گردنبند ساخت تا در مراسم عروسی خود بپوشد.

او برای خود پیشخدمت‌هایی طلایی ساخت که تبلوری از نبوغش بودند. آنان چهره‌های زنانه و زیبا داشتند، می‌توانستند حرف بزنند و از فرمان‎های او اطاعت کنند.

کهن الگوی هفائستوس

عاشق شکست‌خورده

 هفائستوس شیفته آتنا بود اما او درخواستش را رد کرد و او را دچار غم فراق کرد. همسر هفائستوس، آفرودیت هم بارها و بارها با دیگر خدایان و انسان‌های میرا به او خیانت کرد؛ هفائستوس این را متوجه شده بود، اما کاری از او ساخته نبود و تمام ناراحتی و غصه خود را درون خود می‌ریخت.



ویژگی‌های شخصیتی آرکتایپ هفائستوس


مردان هفائستوسی، نمونه بارز نبوغ و خلاقیت و خلق اثر هستند. اثرگذاری انرژی مرد هفائستوسی، مسئله‎ای انکارناپذیر در روند رشد صنعت و تمدن بشریت است. تمامیت مرد هفائستوسی در محیط کاری او خلاصه می‌شود و خارج از محیط کاری‌اش، مهارت‌های اجتماعی کمی دارد.


مردان هفائستوسی به شدت درونگرا و آرام هستند. بیان احساسات برای آن‌ها بسیار سخت است و کمتر کسی متوجه احساسات درونی آن‌ها می‌‌شود. توجه زیادی به جزییات دارند؛ در جریان همه رویدادها قرار می‌گیرند و همه‎چیز را خیلی خوب درک می‌کنند.


مردان هفائستوسی بیشتر اوقات احساس می‎‌کنند که آدم اضافه جمع هستند. این احساس از رفتار اطرافیان نشأت می‌گیرد؛ به او القا شده که فرزندی ناخواسته بوده است.

به‎ همین‌خاطر احساس ناخواسته بودن، همه‌جا همراه اوست و اگر در جمعی بحث یا جدالی به‌وجود بیاید یا اتفاق بدی رخ بدهد، هفائستوس خود را مقصر می‌داند و احساس گناه می‌کند.


مردان با انرژی فعال هفائستوس، اغلب عزت نفس پایینی دارند و خود را دوست ندارند. احترام و ارزشی برای خود قائل نیستند. خود واقعی‌شان برایشان غیرقابل قبول است و خود را طرد شده می‌دانند. آن‌ها فقط به صرف این‌که زنده هستند، زندگی می‌کنند.

آرکتایپ هفائستوس

ویژگی بارز شخصیتی آن‌ها، لجبازی و یک‌دنده بودن است. هرگز نظرشان را از چیزی که خود به آن باور دارند، تغییر نمی‌دهند و به اصطلاح، مرغ آن‌ها همیشه یک پا دارد.


عمیقا احساس ناراحتی و رنجش می‌کنند. خودخوری دارند و شبیه به افسرده‌ها هستند.

متاسفانه درمورد ناراحتی‌هایشان خیلی سخت با دیگران صحبت می‌کنند و غالبا این احساسات بد را به تنهایی با خود حمل می‌کنند. حتی هنگام عصبانیت، درون‌ریزی دارند و به فرد عبوسی تبدیل می‌شوند.


مرد هفائستوسی تمایل زیادی به داشتن رابطه‎ای خوب با خانواده‎اش دارد؛ اما از نحوه ارتباط پدر و مادرش ناراضی است. او از این بابت درد و رنج زیادی را تحمل می‌کند و همیشه آرزو دارد که بتواند تنش‌ها و تقابلات موجود بین پدر و مادرش را به حداقل رسانده یا شدت آن را کاهش دهد. ولی عدم توانایی در انجام این امر، منشأ و سرچشمه دردسرهای بسیاری برایش می‌شود.


شاید توان ابراز احساساتشان را نداشته باشند و کلامی آن را نشان ندهند، اما تمام آن را در خلق اثر هنری‎شان دخیل می‌کنند. آن‌ها هنرمندانی هستند که کارهایشان پیام دارد؛ هر کاری که خلق می‌کنند، خود را در آن کار می‎‌‌بینند. به واسطه این مصنوعات خود را از نظر روانی و احساسی تخلیه می‌کنند.


نسبت به موضوعات مختلف، به شدت دچار احساسات و عواطف می‌شوند؛ اما از آنجا که تودار هستند، دیگران آن‌ها را سنگین، عبوس و خشک می‌پندارند. در جمع‌ها اصولا خود را مسخره می‌کنند تا جلوی مسخره شدن توسط دیگران را بگیرند. به اصطلاح خودزنی می‌کنند که از عدم اعتماد به نفسشان نشأت می‌گیرد.


از آسیب زدن به خود لذت می‌برند. آن‌ها از رنجی که به خود تحمیل می‎‌کنند، الهام می‌گیرند و آثار فوق‌العاده‌ای می‌‎آفرینند.


مرد هفائستوسی، بی‌قرار و آماده انفجاری آتش‌فشانی و قیام علیه اربابان است. با این حال جنگ و دعوا را دوست ندارد؛ خواهان صلح بوده و انسان‌دوستی فطری است. او مانند خود آتش، ساده و به همان اندازه پر انرژی است.




کودکی هفائستوس


کودک هفائستوسی، شبیه به شعله‎ی آتشی زیر خاکستر است که درد و رنج را بروز نمی‌دهد اما ممکن است با یک اتفاق ساده، واکنشی سریع و سخت از خود نشان دهد.


برخلاف شخصیت درونگرایی که دارد، به راحتی آرام نمی‌شود و سخت می‌توان ارتباط میان او و دنیای بیرون برقرار کرد تا چیزی نظرش را جلب کند.


به راحتی به آغوش دیگران نمی‌رود. از نظر جسمانی، تفاوت جثه او با دیگر همسالانش مشهود است. خودمرکز‌ بینی و خودمحوری در دوران کودکی میان همه کودکان مشترک است اما نسبت به دیگران، کودک هفائستوسی دنیا را با خودرأیی بیشتری از زاویه دید خود می‌بیند و تنها به چیزی جذب می‌شود که خودش خوشش بیاید نه چیزی که دیگران از او می‌خواهند.

کودکی هفائستوس

در دوره‌های ابتدایی کودکی خود، اگر شبیه به کهن‎الگوی هفائستوس از سمت مادر طرد شود یا رابطه خوبی نداشته باشد، رفتارهای نامطلوب و منفی درون او تشدید می‌شود. کودک شاد و بازیگوشی نیست و با دیگران سخت رابطه دوستانه برقرار می‌کند. کارهایی که منجر به جلب توجه دیگران شود، برای کودک هفائستوسی بسیار سخت است. به همین خاطر، کمتر توجه دیگران را به خود جلب می‌کند. اگر اطرافیان او را همان‌گونه که هست نپذیرند، او آسیب می‌بیند، منزوی‌تر می‌شود و تنها می‌ماند.


او کودک بی‌حاشیه‌ای است که اغلب گوشه‌گیر است. اگر به مدرسه برود هیچ‌گاه مرکز توجه بودن را تجربه نخواهد کرد و در انجام فعالیت‌ها یا فرد منفعلی می‌شود یا کسی کارهای مهم به او نمی‌سپارد.


در دنیای هفائستوس ماشین‌آلات و ابزار، جذابیت بیشتری دارند تا انسان‌ها! درواقع او خود را با وسایلی درگیر می‌کند که به کمک آن‌ها می‌تواند چیزی خلق کند. اگر به خاطر شخصیتش مورد قدردانی قرار گیرد، او را همان گونه که هست دوست بدارند، فعالانه تشویقش کنند تا علاقه خود را پیگیری کند و به خاطر تفاوتش با دیگران تحت فشار قرار نگیرد، آن‌گاه فرد با اعتماد به نفسی خواهد شد. چنین حمایتی این امکان را برای او فراهم می‎سازد تا بدون مزاحمت زندگی کند و توانایی فعال بودن را در خود پرورش دهد.



نوجوانی و بلوغ هفائستوس


نوجوان هفائستوسی اگر خوش‌‌شانس باشد که استعداد خود را به نمایش بگذارد و از سمت دیگران تشویق شود، این دوره مرحله شکوفایی استعداد و خلاقیتش خواهد شد.


ممکن است استعدادهایش توسط افراد حرفه‌ای و هنرمندی که نبوغ او را تشخیص و ابزار و مهارت‌هایی را در اختیارش قرار می‌دهند، پرورش یابد و موفقیت‌هایی را کسب کند. شاید به دنیایی متفاوت مثل هنرستانی درجه یک یا یک موقعیت مناسب دیگر پا نهد و به خاطر کاری که می‌کند، مورد توجه قرار گیرد و بتواند با دیگران دوست شود.

نوجوانی هفائستوس

نوجوان هفائستوسی درونگرا است و در کودکی خود دائما فکر می‌کند که تعلق خاطری به خانواده‌اش ندارد. حس گم‌گشتگی دارد و ممکن است زمانی که مستقل شد، به دنبال ترک خانه باشد.


اگر با والدینش رابطه خوبی نداشته باشد، در نوجوانی دچار افسردگی شدید می‌شود و به حالت یک فرد انتقام‌جو در می‌آید. از آنجا که برای تخلیه خشمش برخلاف پوزیدون از توانایی‌های جسمانی‌اش استفاده نمی‌کند، دسیسه یا نقشه می‌چیند تا ناراحتی و خشم خود را تلافی کند.


باتوجه به این‌که دائما درحال سرکوب احساساتش است و همه‌چیز را درون خود می‌ریزد، از نگاه دیگران عبوس و خشن به نظر می‎رسد و شاید از او بترسند. اما در حقیقت، او نسبت به دیگران محتاط و محافظه‌کار عمل می‌کند.
نوجوان هفائستوسی کارهای انفرادی را به فعالیت‌های دسته‌جمعی ترجیح می‌دهد و معمولا عضو گروه یا دسته‌ای نمی‌شود. در کنجی، کارهای هنری خود را انجام می‌دهد و به نمایش می‌گذارد.


احتمال افسردگی برای نوجوان هفائستوسی بسیار زیاد است؛ چیزی که او را مصون نگه می‌دارد، فعالیت‌های بدنی است. او با خلق یک اثر یا سازه توسط دستان هنرمندش، می‌تواند خشم سرکوب شده‌‌اش را رها کند و به آرامش برسد. کار می‌تواند برای او بهانه‎ای باشد که خلاقیت و انرژی روانی و همچنین خشم وی در آن تخلیه ‌شود.



رابطه هفائستوس با زنان


در زندگی شخصی مرد هفائستوسی، حضور یک زن بسیار پررنگ و پراهمیت است. یک زن قدرتمند توانایی احیا یا تشدید احساسات مرد هفائستوسی را دارد. مرد هفائستوسی به عنوان شریک زندگی، زنی می‌خواهد که او را سر و سامان بدهد، الهام‌بخش کارهای هنری‌اش، مشوق او در انجام کارهایش و معرف آثار او به دیگران باشد.


اگر زنی بتواند عمق احساسات درونی هفائستوس را درک کند، با او ارتباط بگیرد و عشق میان آن دو الهام‌بخش و انگیزه و محرک این مرد شود، در واقع برای مرد هفائستوسی، معجزه رخ داده‌ است. این مرد وفادار و متعهد است و کمتر زمانی شاهد خیانت او یا تعدد زوج از سمت وی هستیم. رابطه‌ی این مرد با زنی دیگر چه کوتاه‌مدت چه بلندمدت، در زندگی‎اش بسیار موثر است! این احساس برای سال‎ها، درون هفائستوس زنده خواهد بود.



رابطه هفائستوس با مردان


مرد هفائستوسی، اغلب ارتباط خوب و دوستانه‌ای با مردان دیگر ندارد. چرا که در جمع‌های مردانه به او توجهی ندارند و او را از خود نمی‌دانند. اگر انرژی فعال آپولو یا هرمس را نداشته باشد، سخت با دیگران ارتباط برقرار می‌کند. مرد هفائستوسی اغلب احساس طردشدگی و بیگانه بودن با جمع را دارد.


با مردانی که از موضع قدرت حرف می‌زنند و پیرو و همسو نظام پدرسالارانه زئوسی هستند، دچار مشکل می‌شود. به راهی که دیگران برایش تعیین کنند، اعتقادی ندارد و مسیری را انتخاب می‌کند که دلبخواه خودش است. او دنباله‌رو انگیزه درونی‌اش است. افرادی که در مقام قدرت هستند، اصولا رفتار خارج از چارچوب و قوانین را برنمی‌تابند؛ نافرمانی و بی‌احترامی را با عکس‌العملی قاطعانه پاسخ می‌دهند و خشم خود را ابراز می‌کنند. همین امر، باعث رنجش شدید هفائستوس می‌شود.


در زندگی عادی نیز رفاقت اسطوره ای هفاستئوس_دیونوسوس مثال زدنی است. غالبا فقط یک شخصیت آتشین و پرشور می‌تواند با مرد هفاستئوسی ارتباط برقرار کند. هفاستئوس قادر نیست جذب گروه شود و صرفا می‌تواند با مرد دیونوسوسی که زیبایی و رنج را می‌شناسد و از ابراز احساسات خود ترسی ندارد، رابطه نزدیک برقرار کند. چنین ارتباط کامل‎کننده‎ای از معدود ارتباطات دوستانه عمیقی است، که فرد هفاستئوسی قادر است در کل زندگی تجربه کند.



ازدواج هفائستوس


ازدواج در زندگی مرد هفائستوسی نقش موثری دارد و ارتباط‌دهنده او با دنیای بیرونی است. این‌ که ازدواج تاثیر مثبتی در زندگی او داشته است یا نه، بستگی به فردی دارد که به عنوان شریک عاطفی انتخاب می‌کند. اگر او فرد مناسب خود را نیابد، دچار افسردگی و گوشه‌گیری می‌شود.


شریک زندگی مرد هفائستوسی، دوست دارد با او همراه باشد و در همه‌جا شانه به شانه همسرش دیده شود.
مرد نیز نیازمند فردی در زندگی است که آثاری را که خلق ‌می‌کند، به عرصه نمایش بگذارد و با ارتباطی که با دنیای بیرون برقرار می‌کند آن‌ها را پیوند دهد. 

هفائستوس

سه نوع ازدواج در میان مردان هفائستوسی رخ می‌دهد:



هفائستوس و آفرودیت: 

ازدواج این دو اتحاد میان عشق، هنر و زیبایی است. زن آفرودیتی چنان‌چه خود را متمرکز زندگی و درگیر کار همسرش نکند یا انرژی فعال هرا را نداشته باشد، به راحتی می‌تواند هفائستوس را ترک کند یا با فرد دیگری وارد رابطه شود.


هفائستوس و آتنا:

آتنا، اسطوره عقل و خرد است که در میان دیگران خدایان شفاف‌ترین ذهن متعلق به اوست. آتنا زنی اسرارآمیز و پیچیده برای هفائستوس است که به سمت او جذب می‌شود. ازدواج این دو اتحاد خلاقیت و هوش است و به این وسیله، مرد هفائستوسی می‌تواند به بهترین شکل کارهایش را در بازار عرضه کند.


هفائستوس و پرسفون:

پرسفون، دختر مامان است که از خود چیزی برای ارائه ندارد.

او اغلب پیرو و مطیع نظرات دیگران است. در ازدواج این دو، هفائستوس در خانه زنی خواهد داشت که مطیع اوامر اوست و کارهایش را انجام می‌دهد. نه این‌که به خودی خود هفائستوس این‌گونه مردی باشد، در واقع، ویژگی‌های شخصیتی پرسفون او را به این سبک رفتار سوق می‌دهد.



هفائستوس و فرزندان

اغلب مردان هفائستوسی به واسطه تجربه تلخ دوران کودکی خود، علاقه‌ای به داشتن فرزند ندارند. اسطوره هفائستوس هم فرزندی نداشت. آن‌ها حتی اگر فرزندی از خود داشته باشند، قادر به برقراری ارتباط نیستند و با آن‌ها سخت ارتباط برقرار می‌کنند.


پدر هفائستوسی از جمله پدرانی است که با متلک و تیکه حرف‌های خود را به فرزندانش می‌زند و فرزندانش برای در امان ماندن از نیش و کنایه، از او فرار می‌کنند. این پدر علاوه بر زخم زبان‌هایی که می‌زند، خشن و عصبانی هم است. فرزندان پدر هفائستوسی از او به خاطر اقتدارطلبی و کم‌حرف بودن ایراد می‌گیرند.


دختران فرمانبردار و حرف‌شنوی پدران سلطه‌گر هفائستوسی، می‌توانند به خدمتکارانی طلایی تبدیل شوند که هرچه را به آن‌ها گفته می‌شود، گوش می‌کنند. این دختران ممکن است در زندگی آینده‌شان توسط مردان زورگوی دیگر قربانی شوند.


اصولا مردان هفائستوسی را نمی‌توان الگوی خوبی برای موفقیت دانست تا زمانی که پای فرزندانش به کارگاه او باز شود. کودکان پدر هفائستوسی، می‌توانند هنر و خلاقیت درونی خود را دنبال کنند. با بودن در کنار چنین پدری، خلاقیت و اعتماد به نفس آن‎ها در کارهای هنری رشد می‌کند.



میانسالی و کهنسالی هفائستوس


 اکثر مردان تا به دوران میانسالی زندگی خود برسند، حرفه مشخصی دارند. برای خود خانواده‌ای تشکیل داده‌اند و اینک در نیمه دوم زندگی، سفر به جهان درونی را آغاز می‌کنند. اما مرد هفاستئوسی که همچنان در جهان درونی خود مانده است، اینک به ابراز احساسات پرشور خود احتیاج دارد.


اگر مرد هفائستوسی شریک مناسب زندگی‌‎اش را بیابد، در زندگی موفق می‌شود و در نیمه‌دوم زندگی خود، شادتر از قبل زندگی می‌کند. در این زمان نسبت به دیگر دوران زندگی‌اش، برونگراتر می‌شود و تعاملات خود را گسترش می‌دهد.

کهنسالی هفائستوس

در اواخر زندگی‌اش ممکن است به‎‌خاطر مهارت‌های پایین اجتماعی، همچنان تنها و منزوی باقی بماند. اما چیزی که برای او مهم است، کارگاه و مکان دنجی است که برای بروز خلاقیت و هنرش دارد! این پیرمرد لحظه به لحظه زندگی خود را در آنجا سپری می‌کند.



دردسرهای هفائستوس


بحران‌های عاطفی

 هفائستوس به‌خاطر شرایط جسمانی، از سمت مادر خود و دیگران طرد شد و در انزوا و تاریکی فرو رفت. این سرنوشت مشابه کودکانی است که والدینشان آن‌ها را نمی‌خواهند و کودکشان را رها می‌کنند؛ حتی سرنوشت کودکانی است که انتظارات والدین را به‌جا نمی‌آورند و چیزی که نصیبشان می‌شود، پشت کردن خانواده به آنهاست!


این دسته از کودکان، شاید از نظر جسمانی شرایط مناسبی داشته باشند، اما از نظر روانی، دردهای عمیقی را پشت سر می‌گذارند و عدم اعتماد به دیگران و اضطراب و استرس ناشی از شرایطی که در آن قرار می‌گیرند، با آن‌ها همیشه همراه است.


این کودکان سهم کمی از شادی در زندگی دارند و با شک و تردید نسبت به همه چیز نگاه می‌کنند. از نگاه آن‌ها دور و بعید است که این دنیا با انسان‌هایش، جای خوبی باشد.


نوع دیگر تنهایی و احساس بدی که کودک هفائستوسی تجربه می‌کند، زمانی است که بین والدین او درگیری و نزاع شکل گرفته است. از آنجا که مخالف نظام پدرسالارانه است، همیشه حامی مادرش بوده که این نوعی ساختارشکنی و نافرمانی از اوامر پدر که صاحب قدرت است به حساب می‌آید! این امر، برای او پیامدهایی دارد و مجازاتش چیزی نیست جز طرد شدن از سمت پدر و تنها ماندن.


بدی ماجرا آن است که کودک هفائستوسی، توانایی بروز خشم و اندوه خود را ندارد! او همه چیز را در دلش انباشته می‌کند و با هیچ‎کس در رابطه با احساسات منفی‌اش صحبت نمی‌کند و به این ترتیب، دائما در حال سرکوب احساساتی است که تجربه می‌کند.


تحریف واقعیت

 عدم ابراز احساسات و برون‌ریزی آنچه درون این مرد وجود دارد، موجب می‌شود تا برخلاف واقعیات رفتار کند و چیز دیگری را نشان دهد. حتی در ذهن خودش هم واقعیت تحریف می‌شود و فی‌الواقع، او با خاطرات و احساساتی که در ذهن خود دارد دنیا را می‌بیند و زندگی می‌کند؛ نه آن چیزی که حقیقت دارد.


مرد هفائستوسی، حافظه خیلی خوبی دارد. اگر بابت ناچیزترین اتفاقات هم از کسی ناراحت باشد، آن را به یاد می‌سپارد؛ درون خود با آن احساسات و چیزی که مثل ضبط صوت از آن رویداد ضبط کرده را، ساعت‌ها زندگی می‌کند! اگر اتفاق خوشایند و مثبتی هم برای او بیفتد، سالیان سال موجب دلگرمی و حس خوب در اوست.


موفق نبودن در دنیا

 هفائستوس از بالای کوه المپ که نماد قدرت و ثروت است به پایین پرتاب شد. او در میان دیگر خدایان کوه المپ جایی برای خود نمی‌یافت و احساس اضافی بودن داشت.


زمانی که در کارگاهش درحال ساخت ابزار و وسایل مختلف بود، خدایان حوزه سر، با مهارت‌های ذهنی خود، مشغول کارهایشان بودند! قطعا در دنیای امروز هم درآمد و موفقیت‌های مالی افراد کارآفرین و رئیس، از کارگر خویش‌فرمایی که در حجره خود کار می‌کند، بیشتر است.


هفائستوس زمانی که متوجه شد حتی با وجود مهارت‎هایش، از نظر کاری از دیگران عقب افتاده، در خود فرو رفت و از این شرایط، خشمگین و رنجیده خاطر شد. او احساس می‌کند مردی است که به چشم زن و بچه‌اش نمی‌آید و قدرت رفع نیازهای خانواده‌اش را ندارد.

این فکر تا مرز دیوانگی او را می‌برد! برخلاف آرس و پوزیدون که موقع خشم، عکس‌العمل‌های بدنی دارند او همه ناراحتی‎اش را در قلب خود می‌ریزد و دم نمی‌زند.


مشکلات عدم اعتماد به نفس

احساس اضافی بودن برای مرد هفائستوسی همیشگی است. به همین خاطر او عزت نفس و اعتماد به نفس کمی دارد. به جز محیط کاری، او تبدیل به فردی لوده می‌شود که بستر خندیدن دیگران را فراهم می‌کند!

به عمد یا غیر عمد، هفائستوس کاری می‌کند که دیگران او را مورد تمسخر قرار دهند؛ او نوعی خودزنی انجام می‌دهد و دست پیش می‌گیرد! در واقع، از آنجایی که خودش را اضافی می‌داند، قبل از این‌که دیگران او را مسخره‌اش کنند، خودش دست به کار میشود!


افسردگی: عدم تایید از جمع، طرد شدن و عدم موفقیت در کارشان، موجب خشم و ناراحتی‌شان می‌شود. مرد هفائستوسی برخلاف دیگران، خشم خود را بروز نمی‌دهد و به‎واسطه ویژگی درون‌گرایی‏اش، خشم و رنج خود را فرو می‎خورد و احساسات واقعی‌اش را سرکوب می‌کند. او با هیچ‎کس در رابطه با رنج و خشمش صحبت نمی‌کند؛ که همین امر، زمینه افسردگی بیشتر این مرد را فراهم می‌کند.


اعتیاد: ممکن است مرد هفائستوسی برای فراموش کردن هر چیزی که ذهن و درونش را آزار می‌دهد، به الکل و مواد مخدر، رو بیاورد. تکرار این عادت، کم‌کم موجب اعتیاد او خواهد شد. چون در حالت مستی، رفتار محافظه‌کار در روابطش ندارد، ارتباط بهتری با دیگران می‌گیرد و شاید حس خوشایند از تعامل با دیگران، موجب شود او این عمل را تکرار کند.


پرداخت بهای سنگین برای آرامش

 کودک هفائستوسی که مورد آزاد و طردشدگی از سمت والدینش قرار گرفته، احساساتی همراه با تعارض دارد. هرگاه مورد خشم واقع شود، آسیب می‌بیند و زمانی که بحث یا جدالی میان اعضای خانواده به خصوص والدین شکل بگیرد، خودش را قربانی می‌کند و کاری انجام می‌دهد که ذهن دیگران سمت موضوعی دیگر جلب شود. شاید برای حفظ صلح و آرامش، خود را به گونه‌ای به میان بیندازد که دعوا بر سر کودک هفائستوسی رخ دهد و او مجددا مورد شماتت قرار گیرد.


با این حال، او عواطف خود را سرکوب می‌کند و به اعماق وجود خود می‌فرستد. بهای این دلجویی کردن بسیار سنگین است؛ چون او ارتباط با عواطف واقعی خود را از دست می‌دهد و در عین حال، قادر نیست در برابر خشم دیگران تاب بیاورد. او به عنوان یک بزرگسال، بهای درونی این شیوه را با از دست دادن اصالت خود و بهای بیرونی آن را با تاب نیاوردن در برابر ابراز عواطف دیگران که منجر به آسیب دیدن روابط او با آن‌ها می‌شود، می‌پردازد.




تعدیل و پرورش انرژی هفائستوس


تعدیل انرژی

خودت را بشناس: جمله معروف آپولو می‌تواند به هفائستوس کمک کند و این‌که او باید خودش را بشناسد. او باید بداند کیست؟! چقدر انرژی فعال هفائستوس را دارد؟! خود را بشناسد، به نقاط ضعف و قوت خود آگاه شود و بعد در پی حل آن‌ها بربیاید! نیاز دارد بداند چه مهارت‎هایی را باید در خودش پرورش دهد تا مورد قبول جامعه و دیگران قرار بگیرد. یا میزان تعادل درونگرایی و غرق شدن در کار، چقدر است! همه این آگاهی‌ها در تعادل شخصیتی این فرد موثر است.



شناخت دیگران:

 هادس کهن الگویی درونگرا است. اما به احساسات دیگران بی‌توجه است! هفائستوس برخلاف او، احساسات و واکنش‌های شدیدی نسبت به دیگران دارد. هر رفتاری را گونه‌ای دیگر برداشت می‌کند؛ مشکل جایی است که او در ذهن خود زندگی می‌کند و شاید نسبت به رفتار دیگران واکنش بیشتری نشان دهد و همه چیز برایش دچار سوءبرداشت‌های غلط شود.


او باید یاد بگیرد ابزاری که به زندگی اش کمک می‌کند، بیان احساسات است و تنها راه بروز آن، گفتمان با دیگران؛ که او از این مسئله طفره می‌رود. هفائستوس باید بداند که نیاز دارد تا با دیگران صحبت کند تا به شناخت از منظور آن‌ها برسد و سوءتفاهم‌ها را برطرف کند تا به زندگی عادی دست پیدا کند.



تقویت انرژی کهن الگوهای دیگر:

اگر مرد هفاستئوسی به دانشگاه برود و ادامه تحصیل بدهد، شاید بتواند مهارت‌های ارتباطی (هرمس)، آینده‌نگری (آپولو)، تفکر منطقی (آتنا) و حتی اراده (زئوس) را پیدا کند.


هفاستئوس با تقویت این جنبه‌ها در خود، امکان دستیابی به عملکرد موثر را در جهان پیدا می‌کند. این مهارت‌ها به او این توانایی را می‌دهند تا کاری را انجام بدهد که دوست دارد. برای افزایش دستمزدش چانه بزند، خود را به دیگران بشناساند، موقعیت لازم را پیدا کند یا آنچه را که خلق کرده بفروشد. در کوتاه مدت، این اقدامات باعث می‎شود تا خلاقیت وی رشد کند و به اقدامی دست بزند که ذات هفاستئوسی او خواهان آن است.


پیدا کردن پدر و مادر دیگری برای خود: اگر مرد هفائستوسی تایید لازم و حمایتی را که نیاز دارد از خانواده نگیرد یا مورد انتقاد و طردشدگی از آن‌ها واقع شود، باید فرد امین و مورد اعتمادی را بیابد تا به او تکیه کند و حمایتش را در زندگی داشته باشد! این‎گونه است که استعداد و خلاقیت ذاتی‌اش شکوفا می‌شود و می‌تواند دنبال آرزوهایش پرواز کند.


پرورش انرژی هفائستوس

• سعی کنید مهارت‌های دست‌ورزی را در خود تقویت کنید.
• دست مهارتی‌تان هر جهتی که هست، با دست مخالف سعی در انجام دیگر کارهایتان باشید.
• وسایل بازیافتی را مقابل خود قرار دهید و فکر کنید چه چیز زیبایی می‌توانید با آن خلق کنید.
• هوش فضایی و تجسمی خود را با فعالیت‌های گوناگون تقویت کنید.
• به چیزهای مورد علاقه‌تان فکر کنید و آن را در ذهنتان مجسم کنید.
• زمانی از روز خود را به تفکر درباره مسائل فسلفی و مفهومی قرار دهید.
• در ماه یک‎بار هم که شده به موزه یا نمایشگاه آثار هنری بروید و به معنا و مفهوم تابلو و مجسمه یا آثاری که می‌بینید، فکر کنید.
• نسبت به همه‌چیز نگاه عمیقی داشته باشید و از نگاه سطحی زندگی‌تان را عبور دهید.

نظرات کاربران



دیدگاهتان را بنویسید