کهن الگوی پوزیدون، میان رومیان به نام “نپتون” شناخته شده است.
پوزیدون، خدای دریاها و اقیانوس است. با این وجود نام او به معنی همسر زمین نیز هست. باتوجه به همین ویژگی، پوزیدون لرزاننده زمین است و زلزلههایی که رخ میدهد، توسط او ایجاد میشود.
در تصاویر به جای مانده از پوزیدون، او به شکل مردی قدرتمند، با ریش و نیزهای سهسر، در دست ترسیم شده است.
ویژگی بارز پوزیدون، دمدامیمزاجی اوست. دریایی که گاه آرام و گاه چنان طوفانی است که رعب و وحشت دارد، از همین ویژگی پوزیدون نشات میگیرد.
مردان پوزیدونی، اغلب احساسات سرکوبشده زیادی دارند که ممکن است با اتفاقی زمانی سر باز کند. در این هنگام بهخاطر انباشت احساسات، ممکن است شاهد واکنش بیش از اندازه از او باشید.
پوزیدون روان عمیقی دارد. عمق عواطف، آن جنبه از روان مردان است که درک نشده و ناشناخته باقیمانده است. این جنبه در فرهنگهای مردسالارانه، بیارزش به شمارآمده و سرکوب شده است.
نماد آن جنبه از پوزیدون که ناشناخته است؛ یعنی احساسات عمیقی که در زیرزمین مدفون شدهاند، آبهای زیرزمینی هستند. این احساسات عمیقا درونی هستند، دیده و بیان نشدهاند و باید ابراز شوند.
پوزیدون پسر کرونوس و ریا است. او هم درست شبیه به دیگر خواهر و برادرانش به جز زئوس، توسط پدرش بلعیده شد. زیرا کرونوس میترسید پسرش قدرت را از او بگیرد؛ به همین علت، هر فرزندی را که به دنیا میآمد، میبلعید.
در برخی از روایات آمده که او نیز همچون زئوس از این سرنوشت فرار کرد. در روایت دیگری آمده که کرونوس به جای او کره اسبی را بلعید! روایت دیگری میگوید کرونوس او را نبلعید، بلکه به محض به دنیا آمدنش، او را به دریا انداخت. البته در نسخه معتبرتری آمدهاست که پدرش او را میبلعد و بعد از اینکه زئوس به کمک متیس، کرونوس را وادار به بالا آوردن سه خواهر و دو برادرش میکند، نجات مییابد.
سپس برادران المپی متحد میشوند و با کرونوس و تیتانها میجنگند و پیروز میشوند. بعد از این واقعه، میان خود قرعهکشی و جهان را بین خود تقسیم میکنند. سهم پوزیدون، حکمرانی بر دریا، سهم زئوس حکمرانی بر آسمان و زمین و سهم هادس، حکمرانی بر جهان زیرین میشود.
آنطور که روایت شده، پوزیدون از سهم خود راضی نبود و برای تصاحب شهرهای آتن و تروزن با آتنا و برای تصاحب آرگوس با هرا رقابت کرد. در مجادله بر سر آتن، قرار شد هر یک به اهالی شهر هدیهای بدهند. هدیه هرکدام ارزندهتر بود، به اراضی قلمروی آنان اضافه شود.
آتنا درخت زیتون را به مردم آتن هدیه داد و پوزیدون نیزهاش را به صخرهای در آکروپولیس زد و چشمهی آب شوری پدید آمد. مردم هدیه آتنا را مفیدتر تشخیص دادند و پوزیدون در این رقابت باخت. او که از این شکست عصبانی شده بود، دشتهای اطراف را زیر آب برد و تروزن نیز در آب غرق شد.
در مبارزه پوزیدون با هرا بر سر اگوس نیز اتفاق بهتری نیفتاد و هنگامی که او باخت، پوزیدون به تلافی این شکست، تمام رودها را خشکاند. آگینا را از زئوس و ناگزوس را از دیونوسوس طلب کرد اما موفق نشد. البته او در نزاع با هلیوس بر سر کورنیت، بهتر عمل کرد و تنگهای خاکی و هلیوس را به دست آورد. پوزیدون علیه زئوس نیز طغیان کرد و توطئهای را به راه انداخت که موفق نشد.
شاید پوزیدون جنبه خشمگین و تندخویی داشته باشد، اما در طیف دیگری از رفتارش، صلحجویی و حفظ آرامش موج میزند. او به آرامی هر طوفانی را به سمت آرام شدن سوق میدهد و در درگیریهای آدمیان نیز همیشه بهگونهای جانبداری میکند که آشتی برقرار شود.
تنها الههای که میتوانست به اعماق دریا و اقیانوسها برود و به آنجا دسترسی داشته باشد، پوزیدون بود. او میتوانست تا هروقت که بخواهد در زیر آب بماند و با راندن اسبهای یال طلاییاش که ارابهاش را با خود میکشیدند، به سطح آب برگردد و جانورانی را با خود به سطح آب بیاورد که دور تا دورش جست و خیز میکنند.
رویای غواصی پوزیدونی، نماد مرد یا زنی است که میتواند به اعماق احساسات و عواطف خود وارد شود و به آنچه در آنجاست یعنی روح، غم، زیباییهای عظیم، مکانهای عمیق و تاریکیهایی که نوری ندارند، دست یابد.
غواصی و رفتن به عمق روان خود، زمانی نمود پیدا میکند که کهن الگوی پوزیدونی به عمق ناخودآگاه جمعی انسانی دست پیدا میکند.
پوزیدون همچون زئوس و هادس، برادرانش، خواهان قدرت است. علاقه او به حکمرانی بر قلمروهای مختلف انکارناپذیر است. اما مسئله زمانی رخ میدهد که باتوجه به اینکه پوزیدون قدرت زیادی همچون زئوس ندارد، گاه با شکست مواجهه میشود. با اینکه او بسیار قدرتمند به حساب نمیآید اما او سخت در تلاش برای نشان دادن قدرت خود هرچند واهی است و اعتبار و ارزش خود را وابسته به قدرت و قلمروهایی که اداره میکند میداند.
مرد پوزیدونی، بازنده خوبی نیست و بعد از شکست، واکنشهای هیجانی غیرمعمول زیادی دارد. از دیدگاه زئوس، داوران در هر نزاعی با بیطرفی و منصفانه تصمیمگیری میکنند، اما پوزیدون و مردان شبیه به او با وقار نمیبازند، با خشم واکنش نشان میدهند و ابراز بیعدالتی میکنند. چنین مردانی اگر نتوانند خود را در جهان ثابت کنند، خانه تنها قلمرو پادشاهی آنان خواهد بود.
نماد اسرار درونی و روان ناآگاه آدمی است.
نمادی از ماهیت ناپخته و تربیت نشده بخش وجودی که نمیداند در شرایط خاص، رفتار درست و درخور چیست.
نشاندهندهی قدرت مردانگی و باروری در اوست. در زندگی متعهدانه، نشاندهندهی نقش شوهر و پدر برای خانواده و همسر است.
برای پوزیدون، آرامش روان در بخشش نیست. او زمانی آرام میگیرد که انتقام گرفته باشد. حس دشمنی و کینه با مرور زمان هم ازبین نمیرود، حتی کمرنگتر نمیشود و به همان قوت قبل باقی میماند تا زمانی که او زمان مناسبی برای عملی کردن نقشه انتقام خود پیدا کند.
پوزیدون در حوزه دل و احساسات قرار دارد. این مرد با غرایز درونی و احساساتش ارتباط مستقیم دارد. اگر مرد پوزیدونی مرد برونگرایی باشد، میتواند احساساتش را ابراز کند. اما اگر درونگرا باشد، به درون خود پناه میبرد.
در نظام پدرسالار، این مردان آموزش میبینند که احساسات خود را فرو خورند و به این ترتیب احساسات این افراد سرکوب میشود. اصطلاح “مرد که گریه نمیکند” برخاسته از چنین نظامی است!
مرد پوزیدونی فردی مودی و دمدمی مزاج است. گاهی آرام است و گاهی خروشان! برای درک راحتتر مطلب به حالتهای مختلف دریا فکر کنید که در کسری از زمان تغییر حالت میدهد.
در عمق کم این دریا، خاطرات و احساسات شخصی ما قرار دارد و در عمق زیاد آن، ناخودآگاه جمعی بشر است که هادس، نماد آن است.
هرکسی که گاهی حس میکند احساسات و هیجانات شدید در درونش میجوشد و بدن او را به لرزه میاندازد، در حال تجربهی حالتی پوزیدونی در وجود خود است.
مرد پوزیدونی بسیار هیجانی است و این ویژگی از بارزترین ویژگیهای اوست. این مرد بداخلاق و تندخو، بیرحم و اهل خراب کردن است. با اینکه ویژگی صلحجویی هم در آن دیده میشود، اما کنترل خشم برای او بسیار سخت است. عصبانیت صفر تا صد آنها ممکن است فقط چند ثانیه زمان ببرد و بسیار زودجوش هستند. این مرد کینهای و انتقامجو است اگر به او ضربهای بزنید، محال است که شما را ببخشد.
مرد پوزیدونی جاهطلب است. این درحالی است که قدرت در حوزه سر و منطق قرار دارد و پوزیدون فردی احساساتی است تا منطقی و استراتژیک! بیشتر ضعف او ویژگیهایی است که نظام پدرسالارانه از او طلب میکند. به همین خاطر ممکن است بیشتر با شکست مواجهه شود.
این تیپ شخصیتی و این مجموعه رفتاری، همیشه تحت تاثیر احساسات، عواطف و غرایز است. این احساسات هم شامل احساسات مهربانانه و عاشقانه میشود و هم شامل خشم و عصبانیت. وقتی عاشق میشود، همه فکر میکنند دیگر عاشقتر از او وجود ندارد و وقتی هم که عصبانی میشود و متنفر، هیچکس در دنیا خشمگینتر از او نیست.
وقتی چیزی از دل کسی میگذرد که آن را میخواهد، صدای او را شنیده و سعی در برآورده کردن نیاز او دارند. به هر زبانی که بتوانند ابراز احساسات میکنند و به طرف رابطهشان این علاقه را نشان میدهند؛ حال میتواند ابراز احساسات زبانی باشد، یا خریدن کادوهای گرانقیمت یا غافلگیر کردن با کارهای هیجانانگیز و عاشقانه.
از آنجایی که حوزه احساس در این افراد بسیار تاثیرگذار است و میدانند که با چه چیزی و یا چه کاری میتوان چه کسی را خوشحال نمود، بسیار خوب میتوانند افراد را غافلگیر و یا سورپرایز کنند؛ طوری که خود شخص هیچوقت متوجه نمیشود و به قدری به همه جزئیات توجه دارند که هیچ چیز از نظرشان دور نمیماند و طرف او بسیار هیجانزده و شگفتزده میشود.
حافظه بسیار خوبی در ثبت خاطرات دارند. هرکاری را چه خوب چه بد، چندین برابر بیشتر جبران میکنند. معیار در تصمیمگیریهایشان دل است و اگر بخواهند چیزی انتخاب کنند، میبینند که دلشان میخواهد یا نه. بهخاطر همین، بیشتر اوقات از سر خوشی تصمیم میگیرند و بعد سریع پشیمان میشوند.
خود را صاحب همه میدانند و اجازه هرکاری به خود میدهند. به راحتی به حریم دیگران تجاوز میکنند؛ مثلا به خود اجازه چک کردن موبایل دیگران را میدهند و در هر کاری، حتی اگر به آنها مربوط نباشد، دخالت میکنند.
از آن دسته مردانی هستند که اگر غذایشان دیر شود انقدر عصبانی میشوند که زمین و زمان را بههم میدوزند و اغلب از دستپخت همسر یا مادر خود ایراد میگیرند. در انتخاب رستوران، جایی میروند که کاملا سرشناس است و حرف اول را میزند.
خانواده برای آنها خیلی مهم است؛ دوست دارند هر جا که قرار است بروند، همه خانواده با هم بروند و یا دوست دارند که سر میز غذا همه خانواده دور هم جمع باشند.
مردان پوزیدونی از مردان زئوسی متنفرند. تمایل مردان پوزیدونی، بیشتر در محدوده احساس و تجربیات هیجانی است. او مرد وحشی، تند و عصبانی، غریزی، نافرمان و غیر مطیع است. مرد پوزیدونی در یک دنیای متمدن زندگی میکند که باید بهوسیله سرکوب هیجاناتش و نشان دادن آرامش ظاهری، رفتار کند. دیر یا زود هیجانات سرکوب شده، تبدیل به طوفانی شدید میشود.
مردان پوزیدونی در شرایط استرسزا، به مردان زئوسی تبدیل میشوند. آنها به دنبال قدرت و اعتبار میگردند و اغلب با شکست مواجه میشوند. مردان پوزیدونی در شرایط ایمنی و آرام خود، به مردان دیونوسوسی تبدیل میشوند.
کودک پوزیدونی کاملا احساسی است. نسبت به هرچیزی واکنش نشان میدهد و حالت خنثی ندارد. اگر کودک برونگرایی باشد، در بروز احساساتش بیان صریحی دارد.
هرچیزی که خوشش بیاید و بخواهد، سریعا باید به او داده شود؛ وگرنه با بدخلقی و گریه و زاری زلزله بهپا میکند.
حریص است و میخواهد هرچیزی که طلب کرده، بهدست آورد. چیزی به عنوان صبر برای او معنا ندارد و هرجور که هست میخواهد که آنرا بهدست بیاورد.
جالب است بدانید کودک پوزیدونی وقتی چیزی را میخواهد، بهدست بیاورد، دیگر برایش جذاب نیست. چون براساس احساسات تصمیمگیری میکند، نسبت به هرچیزی، احساسی گذرا دارد و سریعا جایگزین چیزی که خواسته، مورد دیگری را خواستار میشود.
پرتی حواس دارد و برخلاف کودک زئوسی که بر یک چیز متمرکز میشود، میتواند به آسانی حواس خود را از چیزی که نمیخواهد به آن توجه کند، پرت کند.
کودک پوزیدونی گاهی با سرکوب احساسات از طرف والدین مواجه میشود و برای همرنگ شدن با جماعت و نظام پدرسالارانه، بر احساسات خود نقاب میزند و آنرا پنهان میکند. زمانی که با انتقادهای زیادی از سمت خانواده و مدرسه درگیر میشود، دچار تعارضات زیادی میشود.
کودک درونگرای پوزیدونی، ظاهری آرام و درونی لبریز و خروشان دارد. برای مثال وقتی به عنوان داوطلب از جایش بلند میشود، به او میگویند که بنشیند. همیشه به او تذکر میدهند ریخت و پاشهایش را جمع کند.
او همواره خود را در معرض انتقاد دیگران میبیند؛ چون طبق انتظار آنها رفتار نمیکند و احساسات و رفتارهایش دیگران را ناراحت میکند و همه این رفتارها، موجبات رنجش او را فراهم میکند.
پوزیدون نوجوان شدیدا احساساتی، تحتتاثیر تغییرات هورمونی خود، به دنبال بیبند و باری است. در دوره نوجوانی که موفقیتهای تحصیلی از هر فرد انتظار میرود، پوزیدون اصلا علاقهای به این کار ندارد.
او از کارهای تئوریک، استدلالی، تحلیلی و تکراری بیزار است. دروس اجباری که باید پاس کند برای او همراه با رنج است. برای اینکه پوزیدون در تحصیل موفق شود، انرژی فعال کهن الگوهای دیگر را نیاز دارد.
پوزیدون به فعالیتهای عملی مثل ورزش یا کارهای هنری بیشتر تمایل نشان میدهد. پوزیدون را میتوان در آب، حین بازی واترپلو یا شنا پیدا کرد و شاید هم در حال خلق یک اثر هنری که به احساسات او بیشتر نزدیک است؛ چون ایفای نقش او را راضی میکند.
پوزیدون، حدنصاب هوشی بالایی دارد و عدم موفقیت تحصیلی او، پیامد عدم علاقهاش به کارهای روتین و خستهکننده درسی است. هرچند ممکن است بهخاطر فشار خانواده یا دیگران از پس این کار به خوبی بربیاید و احساسات خود را سرکوب کند. پوزیدونی از آن دسته نوجوانانی است که اصلا نمیداند چه چیزی دلش میخواهد و قرار است در آینده چه کاره شود.
اگر در مدرسه یا جایگاه شغلی خود خوب عمل نکند و شکست بخورد، بهشدت عصبانی و ناراحت میشود و به جای اصلاح عملکرد خود، از بخت، اقبال و شانس خود گله میکند.
مرد پوزیدونی قدرت تسلط بر زنان را از دو جنبه دارد. یکی تمایلات مردسالارانه و دیگری احساسات شدیدش.
به همین خاطر ممکن است به احساسات یک زن توجه نکند و حتی با رفتارش حریم شخصی او را بشکند.
مرد پوزیدونی، تنوعطلب است و قرارهای عاشقانه زیادی با دیگران میگذارد. از آن دسته مردانی که شاید قبل از آشنایی وارد روابط جنسی و عاطفی شدید شوند و همه اینها از احساسات و هیجانات آنی این مرد نشات میگیرد که یک شبه عاشق میشود و فردا عشقش تبدیل به خاکستر میشود.
به طورکلی از زنانی که از خود پایینتر هستند بیشتر خوششان میآید. چرا که حس قدرت بیشتری میکنند. به اصطلاح دیدگاه حاجی بازاری دارند تا دیدگاهی امروزی که بتوانند زن را به عنوان یک شخص مستقل بشناسند. در رقابت بین آتنا و پوزیدون بر سر شهر آتن، زن میتواند به آنچه میخواهد، جامه عمل بپوشاند. اما مرد نمیتواند به انتظارات او پاسخ بدهد و در نتیجه به زن میبازد.
جامعه و ساختاری که احساساتی بودن مرد را نشان ضعف بداند، بستری سخت برای زندگی مرد پوزیدونی است. این دیدگاه که مرد قوی، عاری از احساسات است و عقل بر او حکمفرماست، نگرش و دیدگاه جامعه زئوسی است. یک مرد پوزیدونی بیش از آنکه عاقل و منطقی باشد، یک فرد احساساتی است.
ممکن است برای دستیابی به یک جایگاه یا تایید دیگران، مجبور به سرکوب احساسات خود شود. اما در عمل چیزی که اتفاق میافتد این است که حتی اگر پوزیدون خود را تغییر دهد، باز هم در جامعه با سیاستی که بیعاطفه است، شکست میخورد.
گاهی اوقات بین مرد پوزیدونی و مردی که شخصیت متفاوتی با او دارد، پیوندی طولانی شکل میگیرد و هر یک از طریق این دوستی، امکان پرورش آنچه را که در ناخودآگاهشان وجود دارد، پیدا میکنند. مردان پوزیدونی ظرفیت برقراری و حفظ پیوندها و دوستیهای عمیق و جوانمردانه را دارند و این کیفیتی است که در جهان زئوسی پرورش نمییابد.
چون مردان زئوسی اهل رقابت هستند و کسی را که نتواند با آنها همراهی کند، پشت سر میگذارند.
مرد پوزیدونی درست شبیه به زئوس و هادس به دنبال تشکیل خانواده است و خانواده را قلمرو حکومت خود میداند. او به دنبال زنان زیبایی است که مطیع باشند و در کارهایش دخالت نکنند. مهمتر از همه تفکری سنتی داشته باشند، به حوزه خانه خود قانع باشند و فکر استقلال کاری و مالی به ذهنشان خطور نکند.
این مردان در ازدواج، مردسالار هستند و با این دید ازدواج میکنند که با عقد و پیوند با یک زن، دیگر همه چیز او را به مالکیت خود در آوردهاند و هرطور که بخواهند میتوانند رفتار کنند.
فقدان کنترل عاطفی در او، مسئله قدرت یا فقدان آن و تلقی از عمل جنسی در زندگی زناشویی به عنوان یک حق، زندگی زناشویی را برای همسرش آزاردهنده میکند. معمولا دیر متوجه میشوند که همسران خود را آزار میدهند. این اتفاق اغلب اوقات پس از این که همسرشان آنها را ترک میکند، رخ میدهد.
رفتار پدر پوزیدونی، بستگی به دوران کودکیاش دارد. اینکه مورد پذیرش خانواده و جامعه خود بوده یا سرکوب شده. پدر پوزیدونی میتواند بهترین پدر یا بدترین پدر باشد.
برخلاف فرهنگ پدرسالار، میتواند احساساتش را نشان دهد. گاهی خشمگین شود، گاهی ناراحت و گاهی هم بلندبلند بخندد یا هراسی از در آغوش کشیدن فرزندانش نداشته باشد؛ طرف دیگر قضیه زمانی است که مرد پوزیدونی سرکوب شده و حالا عقده و حقارتی که خود در کودکی تجربه کرده، بر سر فرزندان خودش میآورد.
پسران پوزیدون اغلب از حملات سخت وی آسیب میببیند و از شدت ترس در برابرش خم شوند و وقتی که خود فردی بالا دست شدند، مثل او رفتار میکنند. اکثر پسران یک مرد پوزیدونی، این جنبه منفی پدر را میگیرند.
دختران یک پدر پوزیدونی دائما مورد بیتوجهی واقع شده و دوران کودکی پرآسیبی را سپری میکنند. از آنجا که آنها با درد ناشی از رفتار پدرشان خو گرفتهاند، احتمال دارد که خود را در نقش یک قربانی ببینند و در بزرگسالی دچار بحرانهای شدید عاطفی شوند.
در میانسالی، اکثر مردان پوزیدونی ازدواج کرده و پدر شدهاند مگر آنکه به انحراف کشیده شده و همجنسگرا شده باشند!
زندگی خانوادگی در کنار مرد پوزیدونی یا خیلی خوب است یا خیلی بد! در هرصورت هرچیزی که باشند، خانواده برای پوزیدون یک نظام ارزشی مهم است. اگر همسر یا بچههایش او را ترک کنند، او دچار بحران میانسالی میشود و در این صورت، امواج خروشان احساسات، یعنی عقده عاطفی هیجانی که تا این زمان در ناخودآگاهش آرام گرفته بود، او و سایرین را احاطه میکند.
اگر مرد پوزیدونی به خاطر انتظارات دیگران از او، طبیعت خود را سرکوبکرده و برای دستیابی به موفقیت، احساسات خود را بیان نکرده باشد، در میانسالی دچار افسردگی و بحرانهای روحی سختی میشود. چنین اقتداری برای او بیمعنی است و متاسفانه در میانسالی درمییابد با زندگی خود معامله بدی کرده است.
مرد پوزیدونی در سالهای پایانی زندگی، باید دوباره در خانه ساکن شود. کیفیت زندگی او در این دوران بستگی به این دارد که در زندگی تا چه حد توانسته است کنترل اسب سرکش یا همان احساسات و هیجانات خود را به دست گیرد، بر غرایزش غلبه کرده و تصمیمات منطقی بگیرد.
اگر بتواند این کار را به خوبی انجام دهد، زندگی نرمال و کاملی دارد؛ اما اگر از پس کنترل آن برنیامده باشد، دچار بروز عقدههای احساساتی میشود که سرکوب کرده و درد و رنج زیادی را متحمل میشود.
اگر در طول زندگی دیگران به دلیل احساساتی بودن از او سوءاستفاده کرده باشند و او نیز به همین منظور کاملا احساساتش را سرکوب کرده باشد، در این حالت به دلیل بریدهشدن از منبع عمیق درونی، زندگیای بیمعنا و سطحی خواهد داشت.
مرد پوزیدونی در آن واحد دچار خروش احساسات میشود. ثبات ندارد و سریعا تغییر موضع میدهد. این رفتار در کودکان طبیعی است؛ اما زمانی که این کار از یک مرد بزرگسال سر بزند، رفتار او کاملا غیرمنطقی قلمداد میشود.
زمانی که هیجانات و احساسات مرد پوزیدونی به درستی تخلیه نشوند و سرکوب شوند یا روی هم انباشته گردند، از درون موجب بیقراری و ناآرامیهای همیشگی میشود.
همانطور که پیشتر گفتیم، مرد پوزیدونی بسیار کینهتوز و انتقام جو است. به گونهای که تا چند برابر آسیبی را که دیده جبران نکند، دست بردار نیست.
پوزیدون، سایه زئوس، یعنی جنبهی احساساتی کهن الگویی پدر است که سرکوب یا مدفون شده و در مردان زئوسی پرورش نیافته و قابل دسترسی نیست. انقدر مردان پوزیدونی به سبب احساساتی بودنشان مورد انتقاد قرار گرفتهاند، که خود را با دیگر مردان متمایز میدانند و احساس بدی دارند از اینکه معیار و استانداردهای جامعه مردسالار را ندارند. همین امر موجب فقدان اعتماد به نفس در آنها میشود.
تعدیل هیجانات و احساسات مرد پوزیدونی زمانی میسر میشود که انرژی کهن الگوهای دیگر در او فعال شود. بُعد هنری پوزیدونی، زمانی که در کنار کهن الگوی دیگری چون هرمس (خدای پیامرسان) فعال شود، حاصل کار یک شاعر خلاق میشود که بهوسیله ادبیات یا شعر بیان احساسات میکند.
زیستن با کهن الگوی پوزیدونی و همراه با استعداد موسیقی یا هنرهای دیگر منجر به خلق آثار هنری سرشار از احساسات میشود و عواطف آشوبگر و قوی را تحریک میکند. احساسات بالقوهی شکننده مرد پوزیدونی، راه خلاقیت را باز مییابد و به آنچه که به عمق روان او رفته، شکل میدهد و به صورت اثری هنری به خودآگاه او میآورد.
کهن الگوی دیگری که انرژی فعال آن انرژی پوزیدون را متعادلتر میکند، انرژی هفائستوس (خدای صنعتگری) است.
این انرژی، به پوزیدون کمک میکند تا عواطف خود را به شکل کاری خلاقانه بیان کند. هفائستوس هم شبیه به پوزیدون بارها و بارها سرکوب شده بود؛ ولی خشم و رنجش خود به جای تخریب در قالب ابزاری دارای ارزش تغییر داد.
برای تعدیل نیروی احساس مالکیت تمام و کمالی که پوزیدون در رفتار خودش نسبت به دیگران نشان میدهد، نیاز دارد تا به نصیحتهای دلفین (نماد سازگاری و انطباق) گوش دهد.
به این ترتیب پوزیدون میآموزد برای چیزی که به او تعلق ندارد، بیهوده نجنگد که در آخر شکست بخورد و دچار آسیبهای بیشتری شود. وقتی هیجانات و احساسات در مردی بدین گونه قوی باشد، میتواند با استفاده از همین احساس و هیجان با دیگران روابط خوبی برقرار کند.
وقتی انرژی پوزیدون در کنار انرژیهای دیگر قرار بگیرد، حالت غالب بودن خود را از دست میدهد.
برای تعدیل میزان احساسات این کهن الگو، نیاز است تا انرژی کهن الگوهای منطقی در آن فعال شود. پرورش انرژی آپولو، آتنا و زئوس میتواند در این امر کارساز باشد.
چرا که این کهن الگوها، در حوزه سر قرار دارند و رفتار و هیجانات پوزیدون را تعدیل میکنند. آنها با ذهن و عقل خود زندگی میکنند؛ به همین خاطر، میتوانند احساسات پوزیدون را متعادلتر کنند.
• برای تفریح و گذراندن اوقات فراغت خود، به استخر بروید.
• سعی کنید نسبت به روان درونیتان آگاه شوید.
• هنگامی که خیلی گرسنه هستید، غذای خوب بخورید و به خورد و خوراک خود اهمیت بدهید.
• نگرانی بابت بیان احساسات خود نداشته باشید و آنرا بروز دهید.
• در تصمیمگیریها، به جنبه احساسات خود بها دهید.
• گاهی کاری که دلتان میخواهد بی هیچ دلیل منطقی انجام دهید.
• تغییراتی که در افراد مختلف مشاهده میکنید، بیان کنید.
• اگر در جمعی حاضر میشوید، سعی کنید امر و نهی کنید و از دیگران بخواهید آنطور که باب میل شماست رفتار کنند.