هدف گذاری اصولی به شما کمک میکند، بتوانید اهداف واقع بینانه ای برای خود ترسیم کنید و در راه رسیدن به آنها از حداکثر پتانسیل و خلاقیت خود بهره ببرید.
هر فردی برای خود اهداف گوناگونی را ترسیم میکند و مشتاق آن است که در یک بازهی زمانی هر چه کوتاهتر، اهداف خود را محقق کند.
در واقع برای پیشرفت در حیطهی شغلی، تحصیلی، خانوادگی و … برنامهریزی برای رسیدن به اهداف، ضروری بهنظر میرسد و بدون داشتن این برنامه، عملاً قدم برداشتن در مسیر مقاصد دلخواه و رسیدن به آنها ناممکن میباشد.
اما بنظر شما چه چیز سبب میشود که با وجود هدفگذاریهای مختلف در زندگی، بسیاری از اوقات ناکام مانده و اهدافمان بسیار دور از دسترس و غیر قابل تحقق، بنظر میآیند؟
مطمئناً عوامل بسیاری در این مسئله دخیل است، اما یکی از جنبههای مهم هدف گذاری که در این مقاله میخواهیم به آن بپردازیم، “هدف گذاری اصولی و واقع بینانه” است که مسیر رسیدن به خواستههای ما را آسانتر و دستیافتنیتر میسازد.
باید اشاره کرد که تعیین اهداف بلندپروازانه اگر چه سبب ایجاد انگیزه و اشتیاق بیشتری در افراد شده و سبب میشود آنها ارادهی خود را در جهت رسیدن به خواستههای ایدهآل خود بکار بندند، اما ترسیم چنین اهدافی از ابتدای کار و زمانی که تجربیات و منابع محدودی در اختیار داریم، چندان منطقی بنظر نمیرسد.
آنچه که روانشناسان به ما توصیه میکنند ایجاد ترکیبی از اهداف بلندپروازانه و واقع گرایانه میباشد تا بهگونهای مطلوب بتوانیم هدفگذاریهای خرد و کلان و پیشزمینههای دستیابی به آنها را طراحی کنیم.
روش SMART چارچوب ساختارمندی را برای هدف گذاری اصولی و تعیین اهداف اصولی و قابل دسترس پیشنهاد میکند.
این روش، راهکاری کاربردی و حیاتی برای تعیین اهداف ماست که از اختصار کلمات زیر بدست آمده است:
اهداف باید کاملاً مشخص، جزئی، روشن و بهدور از ابهام ترسیم شوند. شانس رسیدن به اینگونه اهداف از اهداف کلی و نامشخص بسیار بیشتر است.
اهدافمان را به عناصری قابل اندازهگیری تبدیل کنیم تا میزان پیشرفت و ارتقا قابل سنجش باشد.
طبق برآوردی که از میزان تجربیات قبلی، زمان، منابع مالی، نیروی انسانی،… انجام میدهیم میتوانیم اهداف قابل دسترسیای را تعیین کرده، هوشمندانه برای آن برنامهریزی کنیم و به آن برسیم.
هدف واقع گرایانه در هدف گذاری اصولی، هدفی است که با توجه به ذهنیت فعلی، سطح انگیزه، چارچوب زمانی، مهارتها و تواناییهای خود بتوانید به آن برسید.
اهداف واقع بینانه به شما کمک می کند نه تنها آنچه را که می خواهید، بلکه آنچه را که می توانید به دست آورید نیز شناسایی کنید.
پیش از قدم گذاری در مسیر برآورده کردن اهداف، باید یک بازهی زمانی مشخص و معقولی را تعیین کرد. در صورتی که این کار انجام نشود، شما الزامی به انجام اقدامات لازم احساس نکرده و دچار اهمالکاری میشوید.
هنگامی که اهداف خود را به دقت بررسی میکنید تا مطمئن شوید که هر هدف به طور واقع بینانه قابل دستیابی است یا خیر، شانس خود را برای موفقیت افزایش میدهید.
هدف گذاری اصولی زمان و منابع شما را به حداکثر کارکرد خود رسانده و به شما کمک میکند تا انگیزه و اشتیاق بالایی داشته باشید.
طبق مطالعات انجام شده، ارتباط عمیقی بین تعیین هدف و افزایش اعتماد به نفس وجود دارد.
به عبارت دیگر، ترسیم اهداف برای خود، حتی اگر راه زیادی تا رسیدن به آنها داشته باشیم، عزت نفس بالایی به ما میبخشد.
حال اگر طراحی اهداف به شکلی امکانپذیر انجام شود، ما بعد از رسیدن به هر یک از آنها به سطح بالاتری از اعتماد درونی رسیده و آماده برداشتن قدمهایی بلندتر میشویم.
در اینجا چندین نکته را به اختصار برایتان توضیح میدهم تا در هدف گذاری اصولی خود آنها را بکار بسته و نتایج قابل توجه آن را مشاهده کنید.
عمل ساده نوشتن یک هدف اولین قدم برای رسیدن به آن است.
اهداف مکتوب به شما کمک می کند تا انتظارات خود را تجزیه و تحلیل کنید.
این امکان وجود دارد که اهدافی که در ذهن داشتید پس از نوشتن نیاز به توضیح بیشتری داشته باشند.
همچنین تمامی اقدامات و تلاشهایی که در راستای رسیدن به نقطهی مورد نظر خود تا به حال انجام دادهاید را بهطور کامل قید کرده و آیندهی هدفگذاری خود را نیز مشخصاً ترسیم کنید.
به علت آنکه اهداف ما بسیار متنوع و در حیطههایی گسترده و نامرتبط با یکدیگر قرار دارند، بنابراین بهتر است یک یا دو هدف مشخصی را انتخاب کرده و روی آنها تمرکز کنید.
داشتن اهداف متعدد باعث میشود که تمرکز لازم برای هر یک از آنها را از دست داده و هیچ کدام را به صورت کامل پیش نبریم.
اگرچه که میتوان اهداف خرد و کلان زیادی را برای خود در نظر بگیریم، اما هم جهت بودن اهداف خرد و در نهایت رسیدن به یک هدف بزرگتر، مسیر پیشرفت ما را هموارتر میسازد.
هنگام ورود به دنیای جدیدی از تجربیات، یادگیری از دیگران که خود آن مسیر را طی کرده و تجربیات زیادی را بههمراه دارند، بسیار مهم است. باید دانست که کمک خواستن مایه شرمساری نیست، زیرا هیچ فردی از آغاز راه، بدون اشتباه کردن و کسب تجربه، نتوانسته به موفقتی نایل شود.
کمک گرفتن و کسب تجربه میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، همچون مطالعهی کتابهای مرتبط، شرکت در دورههای آموزشی، صحبت و مشاوره با افراد کاردان، تجربیات شغلی متعدد همچون کاراموزی و …
با گذشت زمان، و مطابق با تغییرات ایجاد شده، اهداف ما دائما در حال تغییر و تحول هستند. نتیجهی نهایی ممکن است چیزی شبیه آنچه ما در ابتدا قصد انجام آن را داشتیم نباشد. برای اینکه از اشتباهات خود درس بگیریم و بتوانیم آنها را بکار ببندیم، به طور مداوم پیشرفت خود را در طول مسیر هدف گذاری ارزیابی کنید.
دستیابی به اهداف متکی بر آگاهی داشتن از منابع مورد نیاز و غلبه بر موانعی است که با آن روبرو هستید. فهرستی از چیزهایی که به آنها دسترسی دارید تهیه کنید تا به شما در دستیابی به اهداف و شرایطی که ممکن است مانع موفقیت شما شوند کمک کند.
اکنون که برای نوشتن اهداف اصولی خود و بررسی عواملی که سبب تقویت یا جلوگیری از روند پیشروی شما به سوی اهدافتان میشوند، وقت گذاشتهاید، میتوانید صادقانه اهداف خود را مجدداً ارزیابی کرده و در صورت لزوم آنها را مجدداً تنظیم کنید.
برای مثال ممکن است هدف شما در ابتدا رسیدن به وزنی دلخواه و بسیار پایینتر از وزن فعلیتان باشد، اما زمانی که قدم در مسیر گذاشته و رژیم غذایی را آغاز میکنید، ممکن است شرایط پیچیده شده و روند کاهش وزن به کندی صورت پذیرد.
در اینجا لازم است طبق شرایط جدید ایجاد شده انعطافپذیری به خرج داده و هدف جدیدی را ترسیم کنید.
بدون هدف گذاری اصولی، داشتن تمرکز و جهتگیری مشخص در زندگی مختل میشود.
زندگی بی هدف همچون اتوموبیلی است که رانندهاش مقصد معینی را برای خود تعیین نکرده.
بنابراین نه مسیر مشخصی را پیش رو دارد و نه میداند که در نهایت به کجا میرسد، تنها اتفاقی که میافتد از دست رفتن تمامی منابع و امکانات، همچون سوخت، انرژی راننده، استهلاک ماشین و … بی هیچ سرانجام مشخصی میباشد.
بنابراین واضح است که تعیین اهداف اصولی برای موفقیت در زندگی بسیار بااهمیت است.
طراحی اهداف اصولی بهگونهای قابل دستیابی، مشخص و بر مبنای موانع و منابع موجود، به زندگیمان جهت و معنا میبخشد و ما را از کسالت و ناکامی دور میکند.